سحر زان شمع باشد تاب خورده
که او شب باده در مهتاب خورده
دلم بی نغمه ذوق از می ندارد
گل ما آب از دولاب خورده
بود پرورده ی سرگشتگی دل
چو گوهر آب از گرداب خورده
ازان زاهد ندارد ذوق گلشن
که دایم باده در محراب خورده
ز بی تابی گل این باغ گویی
که آب از شبنم سیماب خورده
مخورمی چون تراغم در کمین است
گران خیز است صید آب خورده
سلیم از می دلم خرم نگردد
چه داند باده را، خوناب خورده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالات روحی و احساسی شاعر میپردازد. شاعر شباهتهایی بین احساسات خود و تابش شمع در شب و باده نوشیدن در نور ماه میبیند. دل او از شادی و نغمه خالی است و به وجود گلها و زیبایی طبیعت اشاره میکند. او از زاهدان انتقاد میکند که به جای لذت بردن از زندگی، همیشه در حالت عبادت و جدیت هستند. تصاویر دلتنگی و بیتابی گلها در باغ بیانگر احساسات عمیق شاعر است. در نهایت، او به تأثیر منفی زمان و شرایط بر روحش اشاره میکند و میگوید که دلش هرگز شاداب و خرم نخواهد شد، زیرا نمیتواند لذت واقعی زندگی را درک کند.
هوش مصنوعی: صبح، نور آن شمعی است که در شب، با نوری از مهتاب به میگساری نشسته است و به همین خاطر میدرخشد.
هوش مصنوعی: دل من بدون آواز و شادی، از می لذت نمیبرد، مانند گلی که آب از سر دوش نمیگیرد.
هوش مصنوعی: دل پرورش یافته از سردرگمی و بلاتکلیفی مانند جواهری است که از عمق گرداب به دست آمده است.
هوش مصنوعی: این زاهد از لذتهای باغ و گلستان بیبهره است، چون همیشه در محل عبادت خود مشغول نوشیدن شراب است.
هوش مصنوعی: با بیتابی گل این باغ به نظر میرسد که گویی از شبنم نقرهای آب نوشیده است.
هوش مصنوعی: احتیاط کن و در دام نرو، زیرا وقتی سر برمیآوری و خوشحال هستی، خطر در کمین است و این ممکن است برای تو گران تمام شود.
هوش مصنوعی: سلیم اگر از شراب دلم شاد نشود، او که طعم تلخ زهر را چشیده، چه چیزی از باده و شادی میداند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.