ترک من کز بزم می گلرنگ میآید برون
همچو شمشیر از برای جنگ میآید برون
رسم خونریزی به دست و تیغ او زیبنده است
این حنا از دست او خوشرنگ میآید برون
هیچ کس از صحبت آشفتگان خوشدل نرفت
مور از ویرانهام دلتنگ میآید برون
نیست آسان ساغر عشرت گرفتن از فلک
بادهٔ ما همچو لعل از سنگ میآید برون
بس که گشتم ناتوان، هرگاه مینالم سلیم
نالهای گویی ز تار چنگ میآید برون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در بدخشان لعل اگر از سنگ میآید برون
آب رکنی چون شکر از تنگ میآید برون
پیش درزی جامه کز تنگ میآید برون
چند تنقیصم دهد از سنگ میآید برون
یادم آرد ار برآن نرمدست چون حریر
[...]
گر بنالم خون ز چشم سنگ میآید برون
ور بگریم خار و گل یکرنگ میآید برون
هر طرف دیوانه خوش طالع من میرود
کودکی با دامن پر سنگ میآید برون
فارغ است از خودنمایی جوهر اقبال ما
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.