|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حالتی متغیر و دوگانه از شاعر است که گاهی در حالت مستی و گاهی در حالت خمار به سر میبرد. او از درد و اندوهی که در دل دارد سخن میگوید و احساس تنهایی و افسردگی را به تصویر میکشد. او در جستجوی گلشن و زیباییهاست، اما همواره از آنها دور است و در عالم خاکی خود دچار محدودیت و حبس شده است. در نهایت، او بدون وجود محبوبش احساس غم و افسردگی میکند و خود را از خوشیهای بهار نیز محروم میبیند.
هوش مصنوعی: گاهی در حالت شادی و سرخوشی هستم و گاهی در حالت غم و اندوه. این دو حالت، همیشه جزء زندگی من بوده است.
هوش مصنوعی: از دل شکستهام، اشکهایی همچون گلهای ریز و زیبا کنارم وجود دارند.
هوش مصنوعی: چند بار به باغ گل میروم؟ از نسیم، احساس خجالت میکنم.
هوش مصنوعی: از دنیای خاکی جدا شدهام و از بلندیهای کوه مانند پرندهای به نام عنقا به پرواز در آمدهام.
هوش مصنوعی: من به قدری در خودم گره خوردهام که مانند پرندگانی که در قفس گرفتار میشوند، در دام افتادهام.
هوش مصنوعی: بدون آن گل زیبا، من با حالتی غمگین و افسرده از کنار گذشتم، مانند این که در بهار، خشکی و پژمردگی فصل خزانی را تجربه میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بار خدای و کردگارم
من فضل تو را سپاس دارم
زیرا که به روزگار پیری
جز شکر تو نیست غمگسارم
جز گفتن شعر زهد و طاعت
[...]
از خواجه مظفر کریوه
امروز هزار شکر دارم
غافل نیم و یکان یکان من
بر خود شب و روز می شمارم
سر جمله آن به طبع و خاطر
[...]
الحق نه دروغ سخت زارم
تا فتنهٔ آن بت عیارم
من پار شراب وصل خوردم
امسال هنوز در خمارم
صاحب سر درد و رنج گشتم
[...]
سودا زده فراق یارم
بازیچه دست روزگارم
ناچیده گلی ز گلبن وصل
صد گونه نهاده هجر خارم
بی آنکه شراب وصل خوردم
[...]
زان دو لب چون عقیق یارم
از دیده همی عقیق بارم
کارست مرا عقیق باری
تا عشق عقیق اوست کارم
کردست سرشک من عقیقین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.