گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

چند باشد ز گلشن افلاک

همچو آتش نصیب ما خاشاک

می کنم در غبار خاطر خود

آرزوهای کشته را در خاک

چون خورد نان خلق، دندان را

می کنم چوبکاری از مسواک

چیست دانی جوانی و پیری؟

اول بنگ و آخر تریاک

گر جهان زهر حسرتم بچشد

افکند هفت پوست از افلاک

سایه ی گل سلیم از بلبل

کم مباد از سر تو سایه ی تاک