ای خوش آن سروری که از ناموس
چتردار خود است چون طاووس
عار آید ز لاف، مردان را
پر ندیده کسی به تاج خروس
پاسبان خودند آگاهان
هم چراغ است لاله، هم فانوس
باز ذوق هوای ابر آورد
بط می را به جلوه چون طاووس
رغبت طبع را برانگیزد
گردن شیشه، همچو ساق عروس
عشق باشد سلیم در دل من
باده در شیشه، شمع در فانوس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تبر از بس که زد به دشمن کوس
سرخ شد همچو لالکای خروس
آنکه در علم طب کند افسوس
بر حکیم بزرگ جالینوس
ای خداوند قایم قدوس
ملک تو ناقیاس و نامحسوس
قایمی خود به خود قیام تو نیست
به قیامی که هست ضد جلوس
ساحت سینههای مشتاقان
[...]
دیر این نامه را چو زندِ مجوس
جلوه زان دادهام به هفت عروس
ای ضمیر تو غیب را جاسوس
وی تو مسعود و دشمنت منحوس
مدّتی رفت تا مرا کرمت
نه ز مطعوم داد و نه ملبوس
کرده یی حبس رسم من بی جرم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.