گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

ای ضمیر تو غیب را جاسوس

وی تو مسعود و دشمنت منحوس

مدّتی رفت تا مرا کرمت

نه ز مطعوم داد و نه ملبوس

کرده یی حبس رسم من بی جرم

وین هم از بخت و طالع معکوس

چیست موجب که از میان رسوم

رسم من گشت ناگهان مطموس

مکن ایخواجه رسم من بفرست

مشکن بیش از این مرا ناموس

ور گناهی حوالت است به من

غلّه مطلق کن و مرا محبوس

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

تبر از بس که زد به دشمن کوس

سرخ شد همچو لالکای خروس

مسعود سعد سلمان

آنکه در علم طب کند افسوس

بر حکیم بزرگ جالینوس

سنایی

ای خداوند قایم قدوس

ملک تو ناقیاس و نامحسوس

قایمی خود به خود قیام تو نیست

به قیامی که هست ضد جلوس

ساحت سینه‌های مشتاقان

[...]

مشاهدهٔ ۱۶ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
نظامی

دیر این نامه را چو زندِ مجوس

جلوه زان داده‌ام به هفت عروس

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از نظامی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه