ای قناعت مژدهای ده شاه هفت اقلیم را
از کلاه فقر و بردارش ز سر دیهیم را
میدود گر جانب گرداب دایم همچو موج
از معلم کشتی ما دارد این تعلیم را
جان فدای آن رسولی کآورد پیغام دوست
بت برای این به پا افتاد ابراهیم را
از سبکروحی ز جا خیزم برای هر نسیم
چون غبار آموز از من شیوهٔ تعظیم را
هرکه چشم او ز نیش اختران ترسیده است
خانهٔ زنبور داند صفحهٔ تقویم را
نغمهٔ آزادگی زان کس بود خارج سلیم
کز طمع دارد چو مطرب در کشاکش سیم را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می فزایی خط مشکین عارض چون سیم را
می کشی بر صفحه امید حرف بیم را
روی تو در احسن التقویم اگر دیدی حکیم
کی نهادی ز آفتاب و مه رقم تقویم را
کشور خوبی مسلم شد تو را در گوش کش
[...]
نیست دلگیری ز دنیا بنده تسلیم را
آتش نمرود گلزارست ابراهیم را
در دل دریا به ساحل می تواند پشت داد
هر که گیرد وقت طوفان دامن تسلیم را
گر کنی دل را چو سرو آزاد از فکر بهشت
[...]
گر به تیغت میزند گردن بنه تسلیم را
که آتش نمرود گلشن گشت ابراهیم را
یا مرو در پیش رویش یا چو رفتی سجده کن
کان خم ابروی واجب کرده این تعظیم را
گو به هم آمیزش قدر دهانش را ببین
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.