می فزایی خط مشکین عارض چون سیم را
می کشی بر صفحه امید حرف بیم را
روی تو در احسن التقویم اگر دیدی حکیم
کی نهادی ز آفتاب و مه رقم تقویم را
کشور خوبی مسلم شد تو را در گوش کش
حلقه خدمت سرافرازان هفت اقلیم را
عاشقان را خاک پای خود کنی هر دم خطاب
با فرودستان ز حد بیرون مبر تعظیم را
گر حسود از فتنه آتش زد جهان را باک نیست
آتش نمرود گلزار آمد ابراهیم را
حکمت آموز دل پاکت سروش غیب بس
گو معلم برشکن هنگامه تعلیم را
تیغ می رانی که جامی نقد جان تسلیم کن
هر چه فرمایی به جان استاده ام تسلیم را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید و ستایش از زیبایی و بزرگی معشوق میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا، عشق و احترام خود را به معشوق بیان میکند و اشاره میکند که چطور وجود معشوق، امید و زندگی را در دل عاشقان زنده میکند. او به اهمیت خدمت به دیگران و تواضع نسبت به فرودستان تاکید میکند و همچنین به این نکته اشاره دارد که در برابر حسادتها و فتنهها نباید ترسید. در نهایت، شاعر به تسلیم شدن در برابر معشوق و پیروی از او اشاره میکند و بیان میکند که با تمام وجود آماده است تا خواستههای معشوق را بپذیرد.
هوش مصنوعی: در این شعر، گویا سخن از زیبایی و جذابیت چهره معشوق است که مانند رشتهای از نقره، در افکار و آرزوهای عاشق زنده میشود. حالتی از امید و ترس در دل عاشق به وجود میآورد که به نوعی تردید و انتظاری را نشان میدهد. هنرمندانه، زیبایی به وضوح تصویر میشود و به دلشوره و امید فرد عاشق اشاره دارد.
هوش مصنوعی: اگر چهره زیبای تو را در بهترین شکل و زیبا ببینی، حکیم چه زمانی از نور خورشید و ماه برای طراحی زیبایی تو استفاده کرده است؟
هوش مصنوعی: کشور خوبی، تو را در دل خود جای داده است و مانند حلقة گوش، خدمتگزاران بزرگ از هفت اقلیم را به خود جذب کرده است.
هوش مصنوعی: عاشقان را به خود نزدیکتر کن و هر لحظه با کسانی که در مرتبه پایینتری هستند، با احترام و وقار برخورد کن و از حد احترام و فروتنی فراتر نرو.
هوش مصنوعی: اگر حسودان بخواهند با آتشسوزی و فتنه، دنیای ما را خراب کنند، برای ما مهم نیست. چرا که آتش نمرود نتوانست گلزار زندگی ابراهیم را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: ای دل پاک، از دانش و حکمت استفاده کن، که فرشته الهی به تو فریبایی میدهد. ای معلم، زمان آموزش را به هم بزن و فضای جدیدی ایجاد کن.
هوش مصنوعی: تو با تیغی که به دست داری، دستور میدهی که جانم را فدای خواستههایت کنم. هر چه بگویی قبول دارم و برای انجام آن آمادهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نیست دلگیری ز دنیا بنده تسلیم را
آتش نمرود گلزارست ابراهیم را
در دل دریا به ساحل می تواند پشت داد
هر که گیرد وقت طوفان دامن تسلیم را
گر کنی دل را چو سرو آزاد از فکر بهشت
[...]
ای قناعت مژدهای ده شاه هفت اقلیم را
از کلاه فقر و بردارش ز سر دیهیم را
میدود گر جانب گرداب دایم همچو موج
از معلم کشتی ما دارد این تعلیم را
جان فدای آن رسولی کآورد پیغام دوست
[...]
گر به تیغت میزند گردن بنه تسلیم را
که آتش نمرود گلشن گشت ابراهیم را
یا مرو در پیش رویش یا چو رفتی سجده کن
کان خم ابروی واجب کرده این تعظیم را
گو به هم آمیزش قدر دهانش را ببین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.