با لطف ساعدت ید بیضا نمیرسد
پیش لبت سخن به مسیحا نمیرسد
پای برهنه، گرم سراغم که شعله را
از خار زحمتی به کف پا نمیرسد
دایم شریک عشرت این باغ بودهایم
گلشن کنون به بلبل تنها نمیرسد
ما را ز عیش نیست نصیبی که دست ما
از کوتهی به گردن مینا نمیرسد
خاک ار شویم در ره شوق تو چون سلیم
گردی ز ما به دامن صحرا نمیرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صاحبی که صاحب دیوان چرخ را
در مجلس تو منصب بالا نمیرسد
آنجا که کاتبان تو تحریر میکنند
حکم قلم به صاحب جوزا نمیرسد
دریا چو جوش میزند از جود خود مگر
[...]
تا گرد ما به اوج ثریا نمیرسد
سعی طلب به آبلهٔ پا نمیرسد
توفان نالهایم و تحیر همان بجاست
آیینه جوهرت به دل ما نمیرسد
عشق ازگداز رنگ هوس آب دادن است
[...]
دلدار ما به درد دل ما نمی رسد
یا هیچکس به درد کسی وا نمیرسد
دردا که درد ما مرض بی طبیبی است
مردیم و این مرض به مداوا نمیرسد
کون از فساد محتضر است و علاج آن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.