ما گرفتاریم و غیر از ناله نبود کار ما
بیضهٔ بلبل بود هر غنچهٔ گلزار ما
دست بر سر میزند همچون مگس شکرفروش
زهر خود را بس که شیرین کرد در بازار ما
عشق کار خویش را کی می گذارد ناتمام
چارسویی می کند یک خشت را معمار ما
بر سر ما گر رسد دستی، ز بس آشفته ایم
مغز سر چون گرد خیزد از سر دستار ما
ما اسیران بس که در کوی محبت عاجزیم
پیش هر شبنم کند افتادگی دیوار ما
یاد زلف خوبرویان موج کفر باطن است
در درون ماست چون نال قلم زنار ما
عشق دایم عشقبازان را به کشتن می دهد
لشکر ما در شکست است از سپهسالار ما
کو توانایی که پا از آستان بیرون نهیم
هند اگر چون سایه آید در پس دیوار ما
داغ سودا سوختیم از عشق تا بر سر سلیم
مهر شد دیگر ز دیوان جنون طومار ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات و وضعیت ناگوار عاشقانهای پرداخته است. او از غم و درد عاطفی خود و ناتوانی در رهایی از آن صحبت میکند. عشق را به عنوان نیرویی توصیف میکند که فرد را دچار سردرگمی و آوارگی میکند و نشان میدهد که تلاشهای او برای فرار از این احساسات بینتیجه مانده است. همچنین به وضعیت آسیبپذیری و ضعف خود در برابر عشق اشاره میکند و در نهایت به سختیهای ناشی از این عشق و تاثیرات آن بر زندگیاش میپردازد. به طور کلی، این شعر تصاویری از عشق پر از رنج و درد را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ما در وضعیتی سخت و ناامید کننده به سر میبریم و جز ناله و اندوه چیزی برای ما باقی نمانده است. هر غنچهای که در باغ وجود دارد، مانند بیضهای است که برای بلبل در قفس مانده و نمیتواند به زندگیاش ادامه دهد.
هوش مصنوعی: شخصی مانند مگس شکرفروش که هر لحظه بر سر خود میزند، در نمایش زهر خود غرق شده و این نشاندهندهای از شیرینی چیزی است که در بازار ما وجود دارد.
هوش مصنوعی: عشق هیچ گاه کار خود را نیمه نمیگذارد و مانند معمار، هر بخشی را با دقت و مهارت تمام میکند.
هوش مصنوعی: اگر دستی بر سر ما بیاید، به خاطر آشفتگی ما، مانند گردی که از دور روی دستار ما بلند میشود، مغز ما نیز به هم خواهد ریخت.
هوش مصنوعی: ما از شدت عشق و وابستگی به خداوند، آنقدر ناتوان و بیچارهایم که حتی نمیتوانیم از یک شبنم کوچک هم خودمان را محفوظ کنیم و دیوارهای وجودمان به آسانی خراب میشوند.
هوش مصنوعی: یاد زلف زیبای خوبروان، نشانهای از باطن ناپاک است که در دلهای ما وجود دارد، مانند نالهای که قلمزن بر دور کمر ما میزند.
هوش مصنوعی: عشق همیشه موجب اندوه و رنج عاشقان میشود و در برابر دشمنان، نیروهای ما از فرماندهمان شکست خوردهاند.
هوش مصنوعی: کیست که بتواند از آستانه وارد شود و هند را پشت دیوار ما ببیند، اگر مانند سایهای باشد که در پی ما میآید؟
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق با شدت و حرارت، داغی را تحمل کردیم، تا جایی که سرانجام مهر و محبت به ما روی آورد. دیگر از جنون و دیوانگی ما، داستان و سرگذشتی باقی مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پردهی دیگر مزن جز پردهی دلدار ما
آن هزاران یوسف شیرینِ شیرینکار ما
یوسفان را مست کرد و پردههاشان بردرید
غمزهی خونیِ مست آن شهِ خمارِ ما
جان ما همچون سگانِ کوی او خونخوار شد
[...]
کار ما جز فکر مردن نیست دور از یار ما
وه که یار ما ندارد هیچ فکر کار ما
روی در دیوار غم شبها به سر بردن چه سود
گرنه آن مه بر زند یک شب سر از دیوار ما
چند خود را پیش ما قیمت نهی ای پارسا
[...]
ای شکرخا کرده شُکرت طوطی گفتار ما
شکر توست الحمدلله همچو طوطی کار ما
قلبِ رویاندوده را گر امتحان ز آتش کنی
جز سیهرویی نباشد حاصل کردار ما
پیش بت سر بر زمین دست دعا بر آسمان
[...]
می نماید هر زمان حسن دگر دلدار ما
تا نباشد جز طلبکاری بعالم کار ما
در حقیقت شد بهشت عاشقان دیدار دوست
جز وصال و فرقت او نیست نور و نارما
حسن او پیداست ما محجوب هستی خودیم
[...]
شد بدیدار تو روشن دیده خونبار ما
یافت از وصل تو مرهم سینه افکار ما
بی تردد دولت وصل تو ما را شد نصیب
به که غیر از شکر این نعمت نباشد کار ما
همدم ما بود غم درد سر از ما کرد کم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.