از دل گله ی ما ره اظهار نداند
عاشق بود آن طفل که گفتار نداند
تعلیم ازان گیر که گفتار نداند
شاگرد کسی باش که بسیار نداند
آن خسته دلانیم که ویرانی ما را
همسایه ی دیوار به دیوار نداند
در عشق، کسی را خبر از راز دلم نیست
آتش به سرم سوزد و دستار نداند
رحم است به حیرانی آن کز چمن وصل
چون سرو به پا خیزد و رفتار نداند
با یار سلیم این همه اظهار وفا چیست
عیب گهر آن به که خریدار نداند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سریست مرا با تو که اغیار نداند
کاسرار می عشق تو هشیار نداند
در دایرهٔ عشق هر آنکس که نهد پای
از شوق خطت نقطه ز پرگار نداند
گر بلبل دلسوخته بیرون رود از باغ
[...]
نادان صنم من روش کار نداند
بر هر که کند رحم سر از بار نداند
بی دشنه و خنجر نبود معتقد زخم
دلهای عزیزان به غم افگار نداند
بر تشنه لب بادیه سوزد دلش از مهر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.