گنجور

 
سلیم تهرانی

مطلب بجز آزار ز مطلوب نباشد

خوب است که معشوق به کس خوب نباشد

آورد صبا غنچه ای از باغ به کویش

احباب ببینید که مکتوب نباشد!

چشم همه خوبان چمن بر طرف اوست

با غنچه بگویید که محجوب نباشد

آزار جهان باعث عیش و طرب ماست

آتش نکند رقص اگر چوب نباشد

معذورم اگر داغ جنون بر سر من نیست

گل بر سر ماتم زدگان خوب نباشد

او یوسف حسن است سلیم و ز فراقش

کمتر غم من از غم یعقوب نباشد