گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

حاصل سوختگان در ره برق خطر است

لشکری آفتش از مور و ملخ بیشتر است

مگذران نوبت ما ساقی اگر شیفته ایم

نیست این بیخودی از باده، ز جای دگر است

داغ بر پیکرم افزون بود از جوهر تیغ

زخم بر سینه ی من بیش ز موج سپر است

مکن اظهار پریشانی خود پیش کسی

بخیه پیدا چو نباشد ز رفوگر هنر است

بر در کعبه سراغ حرم دل کردم

از درون گفت کسی خانه ی دل پیشتر است

مگذر از مستی اگر دور جوانی بگذشت

پیری و باده ی گلرنگ چو شیر و شکر است

می کنم خدمت او را به سر و چشم، سلیم

که مرا پیر خرابات به جای پدر است