چراغان سینه ام از داغ عشق لاله رویان است
ز دل آهی که می خیزد مرا، دود چراغان است
سرشک آتشین می جوشدم از چشم همچون شمع
درین مکتب پر پروانه طفلان را گلستان است
حصار عافیت جز کنج تنهایی نمی باشد
که فانوس چراغ لاله دامان بیابان است
متاعی هر که دارد، رو به این بازار می آرد
محبت شهر و بر اطراف او عالم دهستان است
به گلشن می توان تحقیق کار این جهان کردن
که گل مجموعه ی تعبیر این خواب پریشان است
به غیر از خنده ی آن لب، علاجی نیست دردم را
که مرهمدان این زخمی که من دارم نمکدان است
سیاهی می زند هندوستان از حسن بر عالم
یکی از جمله ی سبزان ته گلگون او پان است
درین گلشن اگر جمعیتی بینی، تعجب کن
پریشانی فراوان است اینجا سنبلستان است
سلیم از رهگذار خوشخرامی چون توان رفتن؟
که چون از خانه میآید به مکتب، عید طفلان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و احساسات عمیق انسانی میپردازد. شاعر از داغ عشق و شورش درون خود میگوید و بیان میکند که در دلش آتشی وجود دارد که مانند شمعی میسوزد. توصیفاتی از زیبایی و زشتی جهان، تنهایی و محبت در آن گنجانده شده است. شاعر اشاره میکند که تنها راه درمان دردهایش، لبخند محبوبش است و در این دنیا هرکسی با درد و رنج خود زندگی میکند. در نهایت، شاعر به تعجب از وضعیت جامعه و عدم آرامش در آن میپردازد و دنیای امروز را پیچیده و پریشان توصیف میکند.
هوش مصنوعی: سینهام به خاطر عشق به زیبایانی مانند لاله، روشن و شاداب است و از دل من آهی برمیخیزد که همانند دود این روشنایی است.
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر از چشمانش اشکهای آتشینی میریزد، گویی چشمانش مانند شمعی در حال سوختن است. او در این مکتب که مملو از پروانههاست، به معصومیت و زیبایی کودکان اشاره میکند و آنها را به گلستانی تشبیه میکند که پر از شادابی و زندگی است.
هوش مصنوعی: عافیت و آرامش واقعی فقط در تنهایی و خلوت یافت میشود، همانطور که روشنایی چراغ لاله در میان بیابان، نقطهای از امید و نور است.
هوش مصنوعی: هر کسی که چیزی باارزش دارد، به این بازار میآورد، چون محبت در شهر پخش شده و افرادی با دانش در اطراف او هستند.
هوش مصنوعی: در باغ میتوان به بررسی و شناخت کارهای دنیا پرداخت، زیرا گل نماد و نمایشی از تعبیر خوابهای آشفته و نامنظم است.
هوش مصنوعی: غیر از خندهی آن لب، هیچ چیزی نمیتواند دردم را تسکین دهد. برای زخم من، تنها کسی که میتواند کمکی کند، کسی است که خود زخم را نمک میزند.
هوش مصنوعی: هندوستان با زیباییاش، به دنیا رنگ و بوی خاصی میدهد و از میان زیباییهایش، یکی از نشانههایش، سبزیهای گلگون و لطیف هستند که جلب توجه میکنند.
هوش مصنوعی: اگر در این باغ جمعیتی را مشاهده کنی، شگفتزده نشو، چون اینجا آشفتگی و بینظمی زیادی وجود دارد، حتی با وجود این که محل گلهای سنبل است.
هوش مصنوعی: سلیم با خوشحالی و شادابی از راه میآید، چگونه میتوان رفتن را نادیده گرفت؟ چون او از خانه بیرون میآید، برای بچهها مثل یک عید و جشن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
منم آن مجمع البحرین که پر لؤلؤی مرجان است
که دایم در خیال من لب و دندان جانان است
بیا ای طالب معنی! کنون بشنو به گوش جان
بیان از علم القرآن که الحق فضل رحمان است
«لباس سندس» حق را که آمد خلعت حوری
[...]
تو گر پروانهای همچون خلیل آتش گلستان است
که ظاهر آتشست آن شمع و پنهان آب حیوان است
مرا در وادی محنت، غم مردن کجا باشد
در این ره زندگی سخت است ورنه مردن آسان است
کسی کو عیب من کردی چو دید آن تیغ مژگان را
[...]
مرا در چاه چون یوسف وطن از مکر اخوان است
برادر گر پیمبرزاده باشد دشمن جان است
جفاهای نگاهش ظاهر از لب های خندان است
جهان را دوستی امروز از صبحش نمایان است
ز عریانی نباشد دست من زیر بغل دایم
که دست نارسا شرمنده از چاک گریبان است
به شاهد نیست حاجت روز محشر کشتگانت را
[...]
طبیب از درد میپرسد من از درمان درد اما
نه من آگاه از دردم نه او آگه ز درمان است
دلیل ناتوانی در طریق عشق بس باشد
بهر گامی که ضعف افکندت از پا کوی جانان است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.