چون خیال او ز جان مهجور نیست
دور از او گر زنده باشم دور نیست
از رخ خوبان نبیند نور او
هر که را در دیدهٔ دل نور نیست
در نظر بازی ارباب نظر
حسن زیبا منظران منظور نیست
ترک سر چون لازم شورید گیست
هر که را سر هست در سر شور نیست
چون رخ خوبان و قد دلکشت
آتش موسی و نخل طور نیست
در برش ز اندیشه هجران (سحاب)
از سرور وصل، دل مسرور نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر من از نالهٔ من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
ای که چشمت را به معنی نور نیست
نزد حق شو حق ز بنده دورنیست
سایه و خورشید از هم دور نیست
روشن است این چشم ما و کور نیست
از تو بمقصود ره دور نیست
گر دل و جان غافل و مغرور نیست
از همه ذرات جهان ظاهرست
یار، اگر دیده دل کور نیست
جام من از خم قدیم خداست
[...]
گرچه حرفی غیر ازین مذکور نیست
مدح تو گر خوانم آن را دور نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.