هر آن خصمی که با من آسمان کرد
شرار آه من با او همان کرد
مرا چون یافت در تن نیست جانی
بهای بوسه ی او نقد جان کرد
مآلی خوش ندارد جور بنگر
چه با گل عاقبت باد خزان کرد
همین بیمهری گردون مرا بس
که با آن سست مهرم مهربان کرد
چه با کاهی کند سوزان شراری
غم جانکاه او با جان همان کرد
خوش آن کو عمر فانی در ره عشق
مبدل با حیات جاودان کرد
(سحاب) از فتنهٔ دهر ایمن آن گشت
که جا بر درگه پیر مغان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نخستین جوهر روحانیان کرد
که او را نز مکان و نز زمان کرد
شوانم خواب در مرز گلان کرد
گلم واچید و خوابم را زیان کرد
باغبان دید که مو گل دوست دیرم
هزاران خار بر گل پاسبان کرد
چو طالع موکب دولت روان کرد
سعادت روی در روی جهان کرد
بزیر بالش آن زن نهان کرد
که یعنی خون زن نامهربان کرد
از آن بخشش که دامانش گران کرد
ره آوردی به مسکینان روان کرد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.