گفت دانا پدری با پسر از آگاهی
آن بیابی که برای دگران میخواهی
راست رو باش چو ماهی که خوری آب زلال
نه چو خرچنگ خوری آب گل از کجراهی
آخر کار اگر چاره نباشد جز مرک
ای برادر چه گدائی و چه شاهنشاهی
عاقبت منزل تو قطعه زمینی است اگر
قاف تا قاف بگیری و ز مه تا ماهی
دست و پا جمع کن و توشهٔ راهی بردار
غافل این قافله رحلت بودش ناگاهی
کی بفردای قیامت شودت قدر بلند
تو که در حق خود امروز کنی کوتاهی
با خدا کار خود انداز مگر نشنیدی
نار نمرودی و گلزار خلیل اللهی
مرگ را وقت چه سالست و چه ماهست و چه روز
هیچکس را بجهان نیست از آن آگاهی
بتو گفتند صغیرا که بدین راه برو
تو بدان راه روی هست مگر دلخواهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عاقلهٔ چرخ به نام تو مباهی
نام تو بهین وصف سپیدی و سیاهی
ای چهرهٔ ملک از قلم کاهربایت
لعلی که چو یاقوت نترسد ز تباهی
تا جاه عریض تو بود عارض این ملک
[...]
میکند بوی تو با باد صبا همراهی
خلق را میدهد از بوی بهشت آگاهی
اثر کفر نماندی به جهان از رویت
گر نکردی سر زلفت مدد گمراهی
خجلم زان که به رخسار تو گویم ماهی
[...]
ای صبا با دمِ من کن نفسی همراهی
به سوی شاه بر از من سخنی گر خواهی
قدوه و عمدهٔ شاهان جهان غازان را
از پریشانیِ این ملک بده آگاهی
گو در این مصر که فرعون در او صد بیش است
[...]
شرفی باشد اگر چون تو مبارک ماهی
به سوی منزل ما میل کند ناگاهی
ترسم از آه من آئینهٔ تو تیره شود
تیرها خوردم و از سهم نکردم آهی
گر ز غم روی به دیوار عدم آوردم
[...]
سَحرم هاتف میخانه به دولتخواهی
گفت بازآی که دیرینه این درگاهی
همچو جم جرعهٔ ما کش که ز سِرّ دو جهان
پرتو جام جهانبین دهدت آگاهی
بر در میکده رندان قلندر باشند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.