آنکس که داده نسبت روی ترا بماه
الحق یک آسمان و زمین کرده اشتباه
مشکل که جز قفای تو پوید ره دگر
ای سرو ناز هر که به بیند ترا براه
کس سرو را ندیده که پوشد ببر قبا
کس ماه را ندیده که بر سر نهد کلاه
برقع فکن بر آینهٔ رخ هر آینه
ترسم که در قفای تو مردم کشند آه
چون میروی براه تو غیرت مرا کشد
بس میکنند مردمت از هر طرف نگاه
کوهی است بار عشق تو و من بحیرتم
کاین کوه را چگونه کشم با تنی چو کاه
عمریست کز غم تو همی اشگ آه من
آن یک رسد بماهی و این یک رود بماه
آن سیم غبغب و لب خندان هر آنکه دید
گفتا گشوده غنچه دهن وقت صبحگانه
دانه صغیر یار که من عاشقم بر او
بر دعوی من است خود او بهترین گواه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با من به شابهار به سر برد چاشتگاه
ماه من آنکه رشک برد زود و هفته ماه
گفت: این فراخ پهنا دشت گشاده چیست
گفتم: که عرضه گه شه بیعدد سپاه
گفتا: چه خوانم این شه آزاده را بنام ؟
[...]
گر شوم بودتی بغلامی بنزد خویش
با ریش شوم تر ببر ما هر آینه
بر وی تو بروشنی از مهر و ماه به
زلفین تو ببوی ز مشک سیاه به
تو چون بنفشه ای و دگر نیکوان چو کاه
دانی هر آینه که بنفشه ز کاه به
گر من دل کسی بنوازم مشو ز جای
[...]
دهقان بی ده است و شتربان بی شتر
پالان بی خر است و کلیدان بی تزه
انصاف من بده که همی خواهم از تو داد
زیرا که بر سخن توئی امروز پادشاه
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.