آنکس آگه ز پریشانی احوال من است
که چو من بستهٔ آنزلف شکن در شکن است
بار افکند به زلفش دلم از بهر غریب
هرکجا شب بسر دست درآید وطن است
ندهم تاری از آن طره اگر بخشندم
هر قدر مشگ که در کشور چین و ختن است
دهن اوست بسی تنگتر از غنچه ولی
تنگتر از دهن او دل خونین من است
بهوای رخ معشوق و بیاد رخ گل
روز و شب زمزمه کار من و مرغ چمن است
صحبت از کوه کن و قصه ز شیرین مکنید
دور دور من و آن خسرو شیرین دهن است
دیدنش غم برد از دل که بود غبغب او
آب و خط سبزه و رخ معنی وجه حسن است
سخنی گفت بگوش دل من پیر مغان
که دو عالم همه تفسیر بر آن یک سخن است
هر کسی را بکسی چشمام ید است و صغیر
بندهٔ عاطفت شیر خدا بوالحسن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باد صبح است که مشاطه جعد چمن است
یا دم عیسی پیوند نسیم سمن است
نکهت نافه مشگ است نه نافه است نه مشگ
اثر آه جگر سوخته ای همچو من است
نفس سرد گرم رو از بهر چراست؟
[...]
یارب این بوی خوش سنبل و گل با سمن است
یا نسیمی ز سر چار سوی یاسمن است
یا بخور کله تافته شمشاد است
با بخار رخ افروخته نسترن است
مگر این موسم خندیدن باغ ارم است
[...]
دوش آمد بَرِ من آنکه شب افروز منست
آمدن باری اگر در دو جهان آمدنست
آنکه سرسبزی خاکست و گهربخش فلک
چاشنی بخش وطنهاست اگر بیوطنست
در کف عقل نهد شمع که بِستان و بیا
[...]
یا رب این نکهت جانپرور مشک ختن است
یا دم غالیه زلف دلارام من است
نفس روح فزا میدمد از طرف چمن
یا صبا لخلخه جنبان گل و یاسمن است
این چه باد است که برخاست بفراشی باغ
[...]
تا ز مشک ختنت، دایره بر نسترن است
سبزهٔ خط تو آرایش برگ سمن است
از دل مشک و سمن گرد برآورد، زرشک
گرد مشک تو که برگرد گل و نسترن است
زره جعد تو را حلقه مشکین گره است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.