آسیابان جندق از پس شصت
ناوک مرگ را شد آماده
زین سپنجی سرا گذشت و گذاشت
همه اسباب را ز کف داده
تیر و طوق و تغاره و تبره
تخت و احرام و چرخ و سنباده
گر یکی فوت شد مگو تو زیاد
این بنا را خدای بنهاده
زندگی را از او بگیر و بگوی
آسیابش ز گردش افتاده
۱۲۹۷ق
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
آسیابان جندق از پس شصت
ناوک مرگ را شد آماده
زین سپنجی سرا گذشت و گذاشت
همه اسباب را ز کف داده
تیر و طوق و تغاره و تبره
تخت و احرام و چرخ و سنباده
گر یکی فوت شد مگو تو زیاد
این بنا را خدای بنهاده
زندگی را از او بگیر و بگوی
آسیابش ز گردش افتاده
۱۲۹۷ق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون همی شد بخانه آماده
دید مردی براه استاده
همگنان جان و دل بدو داده
واله و مست و بیخود افتاده
این ز قصر بقا بیفتاده
عالمت شربت فنا داده
یک جهان مرد و زن بماتم تو
درد و غم را شدند آماده
بسته دل در غم تو و بی تو
[...]
آن امیر لطیف آزاده
محترم نفس و محتشم زاده
صدر نیکوخصال گردون قدر
بدر خورشید زاد آزاده
شکر گویان ز جود چون مستان
[...]
ای سرافراز مهتری که به دهر
کس ندیدست چون تو آزاده
دولت از بوستان فضل، ترا
هر زمان تحفه دگر داده
مادر بخت بهر خدمت تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.