خلیل آن مرد دانشمند آگاه
ز مرز جسم زی اقلیم جان شد
از این سختی سرای سست پی رست
به طرف جشن جای جاودان شد
خود از اهل ولایت بود و ذکرش
به خوبی نقل هر کام و زبان شد
هر آن کش سود ازین سودا کم اندوخت
به بازار جزا اهل زیان شد
به فیروزی ز همدان رخت بربست
ز خاکش مسکن اندرآسمان شد
صفائی زد رقم تاریخ او را
خلیلی زین جهان سوی جنان شد
۱۲۹۱ق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چراغان در شب چک آن چنان شد
که گیتی رشک هفتم آسمان شد
چو قَدِّ ویسِ بُتپیکر چنان شد،
که همبالای سرو بوستان شد،
که فرهاد از غم شیرین چنان شد
که در عالم حدیثش داستان شد
جهان از باد نوروزی جوان شد
زهی زیبا که این ساعت جهان شد
شمال صبحدم مشکین نفس گشت
صبای گرمرو عنبرفشان شد
تو گویی آب خضر و آب کوثر
[...]
جهان از باد نوروزی جوان شد
زمین در سایهٔ سنبل نهان شد
قیامت میکند بلبل سحرگاه
مگر گل فتنهٔ آخر زمان شد؟
ز رنگ سبزه و شکل ریاحین
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.