هر شبم چون شمع در بزمت به زاری سر بریدن
به که ناکام از سر کویت به خواری پا کشیدن
زندگی چبود به هجران پیش رویت، هست ما را
لذتی بر خاک خفتن دولتی در خون تپیدن
سرخوشم برخون خویش اما امان از زخم کاری
کز قفای قاتلم گامی دو نگذارد دویدن
سر به زیر بال در کنج قفس یا قید دامی
به که بهر آشیان در طرف گلزارم پریدن
زخم تیغ آشنا از مرهم بیگانه اولی
از دعای غیر به دشنامم از دلبر شنیدن
لوحش الله چون تو نقشی کی تواندکلک مانی
معنی چندین ملک در ضمن یک صورت کشیدن
ریخت دوارن زهر هجرانت به جام شوربختان
تا به کام دشمن آید لعل شیرینت مکیدن
چشم بگشایم اگر بر لاله بی گلبرگ آن رخ
گل نماید جای خارم در نظر خنجر خلیدن
ز اتفاق باغبانانم صفایی دسترس کو
نوبری ز آن باغ خوردن یا گلی ز آن شاخ چیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دست را تا دارم امیدی به دامانت رسیدن
حاش لله کی توانم پای در دامان کشیدن
آفرین بر نقش بندی کو تواند ز آفرینش
آدمی زادی پری پیکر چنین خواب آفریدن
باشد افزون نه برابر با حیات جاودانی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.