گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفایی جندقی

بهار آمد صبا زد چاک پیراهن به بر گل را

چرا چون فصل دی آهنگ خاموشی است بلبل را

من ازسودای زلف و طره ات مفتون، دلا تعجیل

تو بر بازو زنی زنجیر و پر گردن نهی غل را

گره شد در گلو گریه ز سیل دیده آسودم

اگر دانستمی ز اول به ره می بستم این پل را

دلم در کنج تنهایی به جان آمد ز تطویلش

مگر آموخت از زلفت شب هجران تطاول را

نه سر آویخت بر فتراک و نه خون ریخت بر خاکم

به دل چاک این تعلق را، به سر خاک این توسل را

نما خود نوری از تاب جمال خویشتن ورنه

که دارد در دوگیتی تاب دیدار آن تحمل را

به رحمت باز دارم چشم با صد محشر آلایش

اگر در روز فصلم چشم بگشایی تفضل را

صفایی اهل تسلیم است چون صوفی معاذ الله

به پیرامون نگردد کافری آن سان توکل را

 
 
 
اوحدی

اگر یک سو کنی زان رخ سر زلف چو سنبل را

ز روی لاله رنگ خود خجالت‌ها دهی گل را

مرا پیش لب لعل تو سربازیست در خاطر

اگر چه پیش روی تو سربازیست کاکل را

رخ و زلف تو بس باشد ز بهر حجت و برهان

[...]

فضولی

شنیده صبحدم از جور گل افغان بلبل را

بدندان پاره پاره ساخته شبنم تن گل را

چو گیرم کاکلش را تا کشد سوی خودم آن مه

بقصد دوری من می گشاید عقد کاکل را

صبا را جویبار از موج در زنجیر می دارد

[...]

کلیم

به هر منزل فزون دیدم ز هجران زاری دل را

خوشا حال جرس، فهمیده است آرام منزل را

ز شوق دوست زان سان چشم حسرت بر قفا دارم

که رو هم گر به راه آرم نمی‌بینم مقابل را

چمن را غنچه نشکفته بسیار است، می‌ترسم

[...]

صائب تبریزی

مجو از زاهدان خشک طینت گوهر عرفان

که از دریای گوهر، بهره خاشاک است ساحل را

نباشد آدمی را هیچ خلقی بهتر از احسان

که بوسد دست خود، هر کس که گیرد دست سایل را

ندارد گریه کردن حاصلی در پیش بی دردان

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

نگاه باغبانم، می‌پرستم لاله و گل را

کنم چون موی پیغمبر زیارت شاخ سنبل را

پر از گل دامن خود را ز فیض خرقه می‌بینم

چو طاووسان کنم چتر خود این دامان پرگل را

به گلشن دام زلف و سرمهٔ چشمش ز صیادی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه