ما و دلِ سودازده سرمستِ الستیم
برگشته ز میخانه دو آشفتهٔ مستیم
با افسر سلطانی کونین بلندیم
با خاکِ درِ خاکنشینان تو پستیم
موهوم بود هستی ما سرّ تو موجود
المنة لله که از این واهمه رستیم
ما شیشه شکستیم و کف پای ملک را
زین شیشهٔ بشکسته درین بادیه خستیم
با عشق تو دیوانه و با جام تو سرمست
چون نیست شدیم از همه با عشق تو هستیم
پیوند مهمات ز کونین بریدیم
با رشتهٔ پیمان سر زلف تو بستیم
ما باز قویمنزلت ساعد جانیم
از بام جهان با پر افراشته جستیم
زاهد تو برو مسجدی و صومعهای باش
ما رند خراباترو بادهپرستیم
شاهین وجودیم به حبس تن خاکی
کز قوت پر این قفس تنگ شکستیم
برخاسته از کنگرهٔ عرش و به آفاق
پرواز نمودیم و به بام تو نشستیم
صحرای ترا آهوی در بند گرفتار
دریای ترا ماهی افتاده به شستیم
گر زان که فقیریم فقیرِ درِ شاهیم
ور زان که خرابیم از آن ساغر و دستیم
ای ساقی مستان به صفا رطل دمادم
مخمور بمگذار که ما مست الستیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رو رو که دل از مهر تو بد عهد گسستیم
وز دام هوای تو بجستیم و برستیم
چونان که تو از صحبت ما سیر شدستی
ما نیز هم از صحبت تو سیر شدستیم
از تف دل و آتش عشقت برهیدیم
[...]
از اول امروز چو آشفته و مستیم
آشفته بگوییم که آشفته شدستیم
آن ساقی بدمست که امروز درآمد
صد عذر بگفتیم و زان مست نرستیم
آن باده که دادی تو و این عقل که ما راست
[...]
ما رند و قلندر صفت و عاشق و مستیم
معذور توان داشت اگر توبه شکستیم
با هیچ کسی کار نداریم درین ملک
ما را بگذارید درین حال که هستیم
آن عاقل دنیا طلب ار جاه پرستد
[...]
تا دیده و دل در سر زلفین تو بستیم
واندر طلب وصل تو جان بر کف دستیم
در زلف پریشان تو مجموع گرفتار
وز نرگس شهلات نه مخمور و نه مستیم
ما وصل تو خواهیم که آیی بر آغوش
[...]
از خانقه و صومعه و مدرسه رستیم
در کوی مغان با می و معشوق نشستیم
سجّاده و تسبیح به یک سوی فکندیم
در خدمت ترسا بچه زنّار ببستیم
در مصطبه ها خرقهٔ ناموس دریدیم
[...]
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.