برد آرزو خرمن ما خوشه چین ما
از دست نارسا ننمود آستین ما
آیینهٔ نمونهٔ تمثال حیرتیم
چون آب موج خیز نباشد جبین ما
از شکر و صبر ذائقهٔ ما گرفته حظ
تلخ است در مذاق کسان انگبین ما
داغ است همچو لالهٔ بیدل در این چمن
از باغ روزگار گل دستچین ما
آمد اجل به دیدن ما گریه کرد و رفت
دارد مگر اثر نفس واپسین ما
هر دم در این چمن دل ما داغ می شود
هرگز به غیر لاله نرست از زمین ما
هرگز نمی شود ز دلم صورت تو محو
خوش کنده اند نام تو را در نگین ما
از هر طرف حوادث دنیای بی مدار
صف بسته می رود ز یسار و یمین ما
چون ماه در خیال رخ آفتاب او
ما را گداخت هیبت فکر متین ما
دیگر به سیر باغ جهان برنخاستیم
تا شد نهال قامت او دلنشین ما
ما زان سبب طریق ملامت گرفته ایم
ظاهر شود مگر هنر عیب بین ما
گر رشتهٔ حیات کند نیست غم که شد
هر تار موی زلف تو حبل المتین ما
ز آیین ما هر آن که سعیدا کند سؤال
فقر است کیش و مذهب و ترک است دین ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامینی چون عشق، درد و جدایی میپردازد. شاعر با استفاده از استعارهها و تصاویری زیبا، احساسات عمیق خود را نسبت به محبوبش و سختیهای زندگی بیان میکند. او از تلخیها و ناکامیها در زندگی سخن میگوید و بر ارتباط بین عشق و فقر تاکید دارد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که زندگی و مرگ با هم در ارتباطند و عشق به معشوق، منبعی از قوت و امید برای اوست.
هوش مصنوعی: آرزوهای ما را کسی که توانایی کافی ندارد، به ما نرسانیده و دست ما را از بهرهبرداری بیثمر نگه داشته است.
هوش مصنوعی: ما مانند آیینهای هستیم که تجلی شگفتی را نمایش میدهد؛ اگر مثل آب موجدار نباشیم، این زیبایی و شگفتی در چهره ما نمایان نمیشود.
هوش مصنوعی: با وجود تلاشها و صفات خوب، طعم و مزهٔ زندگی ما هنوز هم تلخ است، همانطور که دیگران از خوشیها و شیرینیهای زندگی بهرهمند میشوند.
هوش مصنوعی: در این چمن، احساساتی دردناک و عمیق همچون لالهای بیقرار وجود دارد که از روزگار نچندان خوش، گلهای انتخابی و زیبا فراهم آمده است.
هوش مصنوعی: زمان مرگ به سراغ ما آمد و گریه کرد و رفت، آیا نشانهای از آخرین نفسهای ما باقی مانده است؟
هوش مصنوعی: هر لحظه در این گلزار، دل ما داغ و ملتهب میشود و هرگز چیزی جز لاله از سرزمین ما نروییده است.
هوش مصنوعی: هیچگاه نمیتوانم تصویر تو را از دل خود پاک کنم، چرا که نام تو همچون نگینی در وجود من باقی مانده است.
هوش مصنوعی: حوادث و مشکلات دنیا از هر طرف به سمت ما میآیند و ما را احاطه کردهاند.
هوش مصنوعی: چون مانند ماه در تصور، چهره گلفام خورشید او ما را سوخت و ذوب کرد، عظمت و سنگینی تفکر ما.
هوش مصنوعی: ما دیگر برای گشت و گذار در باغ دنیا نمیرویم، زیرا قامت او به قدری زیبا و دلنشین است که تمام توجه ما را به خود جلب کرده است.
هوش مصنوعی: ما به خاطر همان دلیلی که داریم، راه عیبجویی را پیش گرفتهایم، مگر اینکه هنر و توانایی ما، نقصها را در ما نمایان کند.
هوش مصنوعی: اگر زندگی به پایان برسد، ناراحتیای وجود ندارد، زیرا هر رشته از موهای زلف تو برای ما تبدیل به یک رشته محکم و ایمن شده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که از اصول و آموزههای ما بپرسد، نشاندهندهی نادانی است. باور و مذهب ما به دور از فقر و نیازمندی است و اینگونه است که دین ما را تشکیل میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای روز و شب خیال رخت همنشین ما
جاوید باد عشق جمالت قرین ما
آن دم که بود نقش وجودم عدم هنوز
مهر تو بود مونس جان حزین ما
ما سجده پیش قبله روی تو می کنیم
[...]
ای پرتو جمال تو نورالیقین ما
گیسوی عنبرین تو حبل المتین ما
افسون غمزه تو دلم را ز ره ببرد
چشمت برهزنی شده سحر مبین ما
ز ابرو و غمزه چشم تو چون ترک فتنه جو
[...]
از بس سترد گرد ملال از جبین ما
در زیر خاک ماند چو دام آستین ما
چشم ستاره جوهر آزار ما نداشت
روزی که بود باده لعلی نگین ما
از اضطراب ما دل سنگ آب می شود
[...]
پر تشنه است حرص فضولیکمین ما
یارب عرق به خاک نریزد جبین ما
آه از حلاوت سخن وخلق بیتمیز
آتش به خانهٔ که زند انگبین ما
عمریست با خیالگر و تاز پهلویم
[...]
ذیل طلب نیافته دست یقین ما
بگرفت دست عشق سر آستین ما
شد آستین عشق بدامان معرفت
پیوسته از تحقق حق الیقین ما
از معرفت کشید بسر منزل فنا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.