تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل
هرگز نمی رود ز دلم گفتگوی گل
امداد رفتن از کف پایی نخواستم
هر چند خوار کرد مرا جستجوی گل
در سر خیال سنبل زلف تو داشتم
آشفته شد دماغ من امشب ز بوی گل
زنهار ای نسیم خبردار بگذری
بسیار نازک است در این فصل خوی گل
بلبل ز بس شکایت گل را بلند کرد
دیگر نماند در دل من آرزوی گل
ساقی بیا و دختر رز را به جلوه آر
بردار پرده از رخ و بشکن سبوی گل
از خون دل به سرو روان آب داده ایم
باشد ز اشک بلبل مسکین وضوی گل
قانع نشین دلا که به یک قطره شبنمی
هر صبح مهر و ماه کند شستشوی گل
بسیار بی حجاب به آن رو نظر مکن
نرگس ندیده تیز سعیدا به سوی گل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و زیبایی طبیعت، به ویژه گلها و زبانی لطیف و شاعرانه میپردازد. شاعر از رنگ و بوی گلها به عنوان نمادی از عشق و احساسات صحبت میکند و بیان میکند که دلش هیچگاه از گفتوگو و یاد گلها خالی نمیشود. او به آرامی از زیباییها و نازکی گلها میگوید و از بلبل که با غم و شکایتش در پی گل است، یاد میکند. در نهایت، شاعر از ساقی میخواهد که زیباییهای بیشتری را به نمایش بگذارد و اشاره میکند که عشق و زیبایی فراتر از یک لحظه هستند و باید شایسته دیده شوند. جملات شعر به احساساتی عمیق و تصویرسازیهای زیبا از عشق و طبیعت اشاره دارد.
هوش مصنوعی: تشبیه زیبای تو مانند رنگی است که بر روی گل نشسته و هرگز از دل من گفتگو و یاد تو فراموش نخواهد شد.
هوش مصنوعی: من به کمک کسی برای رفتن احتیاج نداشتم، هرچند که تلاش برای یافتن گل مرا تحقیر کرد.
هوش مصنوعی: امشب ذهنم به خاطر بوی گل به هم ریخته است؛ چون در خیال خود، موهای زیبای تو را تصور کرده بودم.
هوش مصنوعی: ای نسیم، مراقب باش که به آرامی بگذری، زیرا در این فصل، گلها بسیار لطیف و حساس هستند.
هوش مصنوعی: بلبل به خاطر زیادی درد و شکایتش دیگر نمیتواند به گل فکر کند و در دلش آرزویی برای گل نمانده است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و دختر زیبای گل را بیار و پرده را از رویش بردار تا زیباییاش را ببینیم و جام گل را بشکنیم.
هوش مصنوعی: ما با دلدرد خود به سرو زندگی آب دادهایم، شاید با اشک بلبل بینوا، گلها را شستشو دهیم.
هوش مصنوعی: دل خود را راضی نکن که با یک قطره شبنم، هر روز خورشید و ماه میتوانند گل را شستشو دهند.
هوش مصنوعی: به او نگاه نکن که چهرهاش را خیلی برهنه کرده است. نرگس، با دیدن زیباییهای گل، به طرف آن مشغول میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای برده آتش رخ تو آب و رنگ گل
با روی تو چرا بودم راه سوی گل
با نکهت دو زلف تو عنبر چه می کنم
با روی تو کجا برم ای دوست بوی گل
زان رو که نیست در گل خوش بو وفا بسی
[...]
آمد بهار و خوشدلم از رنگ و بوی گل
آن به که می کشم دو سه روزی به روی گل
گل دیدم، آرزوی کسی در دلم فتاد
کز دیدنش کسی نکند آرزوی گل
این دم که بوی دلکش گل می دهد نسیم
[...]
حیرت نگر که در بغل غنچه بوی گل
زنجیر پاره می کند از آرزوی گل
سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل
عاشق گل نظاره نچیند ز روی گل
گر صبحدم به سیر گلستان گذر کنی
چون بوی گل به یاد رود رنگ و بوی گل
زان طره گر مشام صبا مشکبو شود
[...]
داریم در هوای تو مستی به بوی گل
ما راست باده ای که تو نوشی به روی گل
اندازه سنج رشکم و ترسم ز انتقام
پوشم ز شمع چشم و نبینم به سوی گل
بر گوشه بساط غریبست و آشناست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.