تشبیه تا به رنگ تو کردند روی گل
هرگز نمی رود ز دلم گفتگوی گل
امداد رفتن از کف پایی نخواستم
هر چند خوار کرد مرا جستجوی گل
در سر خیال سنبل زلف تو داشتم
آشفته شد دماغ من امشب ز بوی گل
زنهار ای نسیم خبردار بگذری
بسیار نازک است در این فصل خوی گل
بلبل ز بس شکایت گل را بلند کرد
دیگر نماند در دل من آرزوی گل
ساقی بیا و دختر رز را به جلوه آر
بردار پرده از رخ و بشکن سبوی گل
از خون دل به سرو روان آب داده ایم
باشد ز اشک بلبل مسکین وضوی گل
قانع نشین دلا که به یک قطره شبنمی
هر صبح مهر و ماه کند شستشوی گل
بسیار بی حجاب به آن رو نظر مکن
نرگس ندیده تیز سعیدا به سوی گل