گنجور

 
اسیر شهرستانی

سرگرم داغ دل نکند آرزوی گل

عاشق گل نظاره نچیند ز روی گل

گر صبحدم به سیر گلستان گذر کنی

چون بوی گل به یاد رود رنگ و بوی گل

زان طره گر مشام صبا مشکبو شود

گردد دماغ نافه پریشان ز بوی گل

تا گشته عارضش ز می آتشفشان اسیر

خون گشته رنگ در دل پر آرزوی گل

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode