نگریم بعد از این ترسم که دل خون جگر گردد
نسوزم سینه را داغش مبادا چشم تر گردد
ز خورشید جمالش نیست باکم بیم از آن دارم
که خط پیدا شود بر آن رخ و دور قمر گردد
به خاک آن کف پا روی خود می مالم و شادم
که مس بر کیمیا چون برخورد البته زر گردد
چه کم دارد که دارد خانه زادی همچو زلف خود
که گه بر پایش افتد گه به قربان کمر گردد
به این قدر گران ای ناز با کاکل چه می پیچی
گذار این سر به پا افکنده را بر گرد سر گردد
هوا خاکسترش را باز در پرواز می آرد
مدان پروانه بعد از سوختن بی بال و پر گردد
کمال خود سعیدا دیدن نقصان خود باشد
اگر بینا شوی بر عیب خود عیبت هنر گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساساتی عمیق و دغدغههایی را درباره عشق و زیبایی بیان میکند. شاعر از ترس تغییر در زیبایی محبوبش و عواقب آن نگران است، به ویژه اینکه آثار زمان و آسیب بر چهرهاش نمایان شوند. او همچنین به ارزش و زینت عشق اشاره میکند و شادی خود را از قربانی کردن خود برای محبوبش نشان میدهد. در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که درک عیوب و نقصها میتواند هنری باشد و بینش نسبت به خود را افزایش دهد.
هوش مصنوعی: بعد از این نمیخواهم اشک بریزم، زیرا میترسم که دلام به درد بیافتد. نمیخواهم سینهام به خاطر داغی که دارم بسوزد، مبادا چشمانم باز هم تر شود.
هوش مصنوعی: از زیبایی او چیزی نمیترسم، اما نگرانم که علائم و نشانههایی بر چهرهاش ظاهر شود و او را به دور از زیبایی و کمالش ببرد.
هوش مصنوعی: من از اینکه پایم به خاک لمس میشود خوشحالم، زیرا بر این باورم که اگر مس به کیمیا برخورد کند، حتماً طلا خواهد شد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت شخصیتی اشاره دارد که مانند زلفش، گاه در موقعیتهای مختلف قرار میگیرد. این شخص گاهی به شکل شگفتانگیزی ظاهر میشود و گاهی هم به صورت دلربا و فریبنده حاضر میگردد. این وضعیت نشاندهندهی خوشبختی و زیبایی است که انسانها میتوانند در زندگیشان تجربه کنند و به richness of life اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای نازنین، چرا به طرز زیبایت را به این شدت میپیچانی؟ بگذار این سر که به حالتی افکنده است، به دور تو بچرخد.
هوش مصنوعی: هوا، خاکستر پروانه را دوباره به پرواز درمیآورد. پس نباید تصور کنی که پروانه بعد از سوختن، بدون بال و پر میشود.
هوش مصنوعی: اگر انسان بینا باشد و بتواند نقصهای خود را ببیند، این نقصها میتوانند به نقاط قوت او تبدیل شوند. در واقع، درک و شناخت عیوب، راهی به سوی کمال و پیشرفت فردی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی کش چون تویی در دل همه شب تا سحر گردد
تعالی الله چگونه خونش اندر چشم تر گردد
که گوید حال من پیشت، کجا یاد آورد سلطان؟
ز سرگشته گدایی کو به خواری در به در گردد
بیابان گیرم از غم هر دم و مهمانی زاغان
[...]
ز گریه چشمه شد چشمم، بمان تا چشمهتر گردد
لب خشک مرا بهتر، کز آب چشم تر گردد
شدم چون گرد سرگردان، و گِرد کوی او گردم
سر و پائی ندارد گرد او، بی پا و سر گردد
تو را همچون کمر یک روز تنگ اندر قبا آرم
[...]
سرا پای تنم هر دم ز موج دیده تر گردد
بغرقاب غمم زین بحر یارب زود برگردد
جراحتها که از تیرت مرا در سینه چاک است
بناحق میخراشم دمبدم تا تازه تر گردد
چنین کافتاده ام دور از تو اینم زنده میدارد
[...]
زدندان ریختن عقد سخن زیر و زبرگردد
کف افسوس می گردد صدف چون بی گهر گردد
به اندک فرصتی می گردد از جان سیر تن پرور
زگوهرهای فربه رشته لاغر زودتر گردد
مکش رو در هم از طوفان چو بی ظرفان درین دریا
[...]
لبش در باغ، رنگ آمیز گلهای تبسم شد
شکفتن گو به خجلت از دهان غنچه برگردد
نمی آید ز یوسف، جستجوی پیرکنعانی
پسر آن مهر کی دارد که دنبال پدر گردد؟
مگو طغرا به کامم آسمان هرگز نمی گردد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.