گنجور

 
سعیدا

هر که را راه سخن وا شده موسی گردد

هر که پاس دم خود داشت مسیحا گردد

هر که او پاک درون تر گرهش مشکل تر

که گهر وانشود بحر اگر واگردد

اطلس کار جهان را نه چنان بافته اند

که سررشته به تدبیر تو پیدا گردد

گر دلت یک سر مویی خبر از حق یابد

هر سر موی، تو را دیدهٔ بینا گردد

سخن عشق مگویید به هر بی دردی

راز ما را مگذارید که افشا گردد

هر که دل بست نه آیین محبت داند

هر سعیدی که نتواند که سعیدا گردد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode