مقصد از گردیدن شیب و فرازم سیر نیست
کافرام اما مراد و مقصد من دیر نیست
کشتن خود را روا دارم که در کوی حبیب
غیر من دیگر در این دارالصفا کس غیر نیست
ضد هر شی باعث عرفان آن شی می شود
هر که را از شر وقوفی نیست او را خیر نیست
می رساند در نگاهی خویش را بر جان و دل
تیزپرتر از خدنگ ماهرویان طیر نیست
نیست رحمی گفتمش با او به مژگان سیاه
با زبان دشنه گفتا با سعیدا خیر نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این ابیات به جستجوی عشق و معرفت اشاره دارند. شاعر بیان میکند که هدف او از گردش و سیر در زندگی تنها رسیدن به محبوب است و در این مسیر، حتی آماده است خود را قربانی کند، چون در این دارالصفا (دنیا) غیر از او کسی نیست. همچنین مطرح میشود که هر چیز منفی در زندگی باعث بیداری و آگاهی نسبت به چیزهای مثبت میشود و تنها کسی که از حقیقت بیخبر است، به خیر نمیرسد. شاعر تصریح میکند که نگاه محبوب بر دل و جان او تأثیر دارد و او را تحت تأثیر قرار میدهد. در نهایت، شاعر به بیرحمی و ناپاکی که از جانب محبوب ممکن است به او برسد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: هدف من از در نوردیدن پیچ و خم زندگی، تنها گردش و سیر کردن نیست. برای من که در این سفر به دنبال حقیقت و معنای عمیقتری هستم، رسیدن به مقصدم در نهایت زمان است.
هوش مصنوعی: میتوانم خودم را فدای عشق او کنم، زیرا در این جهان زیبا هیچ کس غیر از من در راه او نیست.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در برابر یک مفهوم وجود دارد، به درک بهتر آن مفهوم کمک میکند. اگر کسی از بدیها و مشکلات آگاهی نداشته باشد، نمیتواند چیزهای خوب را نیز بشناسد.
هوش مصنوعی: در نگاهی، انسان میتواند به عمق جان و دل دیگری نفوذ کند و این توانایی از تیرهای تند و سریع عاشقانه بیشتر است.
هوش مصنوعی: به او گفتم که رحمی به حالش کن، اما او با چشمانش به من نگاه کرد و با زبانی تند و شکسته گفت که برای او هیچ خیری وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عقل را تدبیر باید عشق را تدبیر نیست
عاشقان را عقل تر دامن گریبانگیر نیست
عشق بر تدبیر خندد زان که در صحرای عقل
هر چه تدبیرست جز بازیچهٔ تقدیر نیست
عشق عیارست و بر تزویر تقدیرش چکار
[...]
ماسوی الله جز خیالی نیست می بینم به خواب
این چنین نقش خیالی قابل تعبیر نیست
در سر زلفش دل ما مدتی پابست شد
این چنین دیوانه را خوشتر از آن زنجیر نیست
کی رسد هرگز به مقصودی درین راه خدا
[...]
کس به خود دلبسته آن زلف چون زنجیر نیست
پایبند کس به جز سر رشته تقدیر نیست
گر ز تیغش رخنهای در جان نشد، تقصیر ماست
یک سر مو، باری از مژگان او تصیر نیست
تیر باران بلا از بس که آمد بر تنم
[...]
بیتصرف حسن را در هیچ دل تاثیر نیست
بیوقوف کیمیاگر نفع در اکسیر نیست
کلک مانی سحر کرد و بر دلی ننهاد بند
کانچه مقصود دل است از حسن در تصویر نیست
دست عشقت کز تصرفهای کامل کوته است
[...]
چاره خاموشی بود هر جا سخن در شیر نیست
تیر بر سنگ آزمودن جز زیان تیر نیست
گر بخلق الفت نمی گیرم گناه من بدان
طینت ابنای دهر از خاک دامن گیر نیست
خواری و عزت درین محنت سرا یکسان بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.