گنجور

 
صائب تبریزی

صد خنده واکشم ز تو تا ترک جان کنم

در خون صد بهار روم تا خزان کنم

تیغش ز سخت جانی من کند اگر شود

لوح مزار خویش ز سنگ فسان کنم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode