حسن چون آرد به جنگِ دل سپاهِ خویش را
بشکند بهرِ شگون اول کلاهِ خویش را
سوختم، چند از حجابِ عشق دارم زیرِ لب
چون الف در بَسمِ پنهان مَد آهِ خویش را؟
تا کی از تردامنی در پرده باشی چون حباب؟
میتوان کردن به آهی پاک، راهِ خویش را
میبرد غم ره به سروقتِ دلِ ما بیدلیل
ابرِ نیسان میشناسد خانهخواهِ خویش را
تا قدِ موزونِ او را در خرامِ ناز دید
کبک از حیرت فرامش کرد راهِ خویش را
رو نمیآرد به مهر و ماه تا آیینه هست
میشناسد یارِ ما قدرِ نگاهِ خویش را
رهروی کز راه و رسمِ دردمندی آگه است
گردِ سر چون کعبه گردد سنگِ راهِ خویش را
هر که نیشِ منت از اربابِ همّت خورده است
بهْ شمارد از گُلِ مردم گیاهِ خویش را
این جوابِ آن غزل صائب که اهلی گفته است
بر فلک هر شب رسانم برقِ آهِ خویش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف جنگ درونی و عشق میپردازد. حسن به جنگ میرود و در این راستا، احساسات و افکارش را به چالش میکشد. او از حجاب عشق در دلش سخن میگوید و احساس درد و غم را بیان میکند. شاعر به زیباییهای عشق و نازش اشاره میکند و از حیرتهایی که یار برانگیخته یاد میکند. همچنین او اشاره میکند که در این مسیر درک و آگاهی از تجربههای دردناک، نشان از رشد و بلوغ انسانی دارد. در نهایت، شاعر بیان میکند که شبها با اشک و حسرت، درد دلش را به آسمان میفرستد.
هوش مصنوعی: وقتی حسن به جنگ عشق میآید، سپاه دلش را میشکند و برای خوشیمنی، کلاه خود را به زمین میاندازد.
هوش مصنوعی: من در آتش عشق میسوزم و از حجابهای آن رنج میبرم. میخواهم آهی را که در درونم دارم، به آرامی بیان کنم، اما مثل الفی که در آغاز کلمه پنهان است، نتوانم صدا بزنم.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی در خفا و بیخبری بگذاری و مانند حبابی ناچیز باقی بمانی؟ میتوان با یک آه پاک و خالص، مسیر خود را پیدا کرد.
هوش مصنوعی: غم بدون دلیل، به سراغ دل ما میآید و مانند ابر نیسان، به طور ناگهانی، نشانهای از خودش نشان میدهد و میداند که خانهاش کجاست.
هوش مصنوعی: وقتی کبک قد و اندام زیبا و لخت او را در حال ناز و آمد و شد دید، آنقدر حیرتزده شد که راه خود را فراموش کرد.
هوش مصنوعی: دوست ما به دلیل وجود آینه، به خوبی قدر و ارزش نگاه خودش را میداند و به همین خاطر، به زیباییهای مهر و ماه نمیتواند توجه کند.
هوش مصنوعی: رهروی که از نشانهها و شیوههای رنج و درد آگاه است، مانند سنگی خواهد شد که در دورِ کعبه میچرخد و به مسیر خود وفادار میماند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از بزرگان و افراد با اراده و همت، نقد و انتقادی دریافت کرده باشد، باید نعمت و زیباییهای زندگی خود را بیشتر از گل و زیبایی دیگران بداند.
هوش مصنوعی: شبها درد و آه خود را به آسمان میفرستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تا ز رویش گلستان کردم نگاه خویش را
خود زدم آتش به دست خود گیاه خویش را
شکوهای در دل گذشت از هجر او تیغم سزاست
هیچکس چون خود نمیداند گناه خویش را
همچو خوابآلوده از کاروان افتاده دور
[...]
دل چسان پنهان کند در سینه آه خویش را
دانه چون بر خویشتن دزدد گیاه خویش را
بسکه شب کردم چو صیقل با قد خم اضطراب
ساختم آیینه سنگ تکیه گاه خویش را
در بزرگی باید افگندن ز سر تاج غرور
[...]
آنکه گرداند ز ما دانسته راه خویش را
کاش می آموخت برگشتن نگاه خویش را
انتقام فتنه از بیباکی من می کشد
خوی حسن از عشق می داند گناه خویش را
سرزمین جلوه صیاد ما دام بلاست
[...]
ساخت هر کس از توکل تکیه گاه خویش را
از خس و خار خطر پرداخت راه خویش را
همچو داغ لاله ام در دل گره گردیده است
بسکه می دارم نهان در سینه آه خویش را
در قطار بی گناهانت شمردن می توان
[...]
شعله ور چون برق خواهم بی تو آه خویش را
تا کنم زان چاره ی روز سیاه خویش را
نیست ناز و غمزه در فرمان او چون خسروی
کز خرابی منع نتواند سپاه خویش را
شکوه ی او جرم ما وین جرم را دل عذر خواه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.