ساختم از قتل نادِم دلربای خویش را
عاقبت زان لب گرفتم خونبهای خویش را
فکرِ دلهای پریشان کی پریشانش کند؟
آن که در پا افکند زلفِ دوتای خویش را
شبنمِ بیگانهای این غنچه را در کار نیست
تر مکن از باده لعلِ جانفزای خویش را
آه و دودش سنبل و ریحانِ جنّت میشود
در دلِ هر کس که سازی گرم جای خویش را
از خزان هرگز نگردد نوبهارش روی زرد
گر خمیر از اشکِ من سازی حنای خویش را
گر به این سامانِ خوبی روی در مصر آوری
ماهِ کنعان رونما سازد بهای خویش را
گل نخواهی زد، چه جای سنگ بر دیوانگان
گر بدانی لذتِ جور و جفای خویش را
یوسفِ سیمینبدن را تابِ این زنجیر نیست
باز کن ای سنگدل بندِ قبای خویش را
بعد ازین آیینه را بر طاقِ نسیان مینهی
گر ببینی در دلِ پاکم صفای خویش را
گرچه میدانم شکایت را در او تأثیر نیست
میکنم خالی دلِ دردآشنای خویش را
نالهام تا بود کم، صائب اثر بسیار داشت
بیاثر کردم ز بسیاری، نوای خویش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعری با احساس عمیق و درد عاشقانه حکایت دارد. شاعر از ناکامی و احساسات خود در ارتباط با معشوقهاش سخن میگوید. او با اشاره به زخمهای عشق و تأثیر آن بر زندگیاش، نسبت به زیبایی و جذابیت خود آدمیان و وضعیت دلهایشان نگرانی دارد. شاعر به طعنه میگوید که حتی با وجود درد و رنج، نتوانسته از زیباییهای عشق دور شود. تصاویر زیبای طبیعی (مثل گل و ماه) و نمادهای عاشقانه در کنار احساس گسستگی و دوری وجود دارد. او در نهایت به ناامیدی از اثرگذاری کلماتش اشاره میکند، ولی همچنان ناراحتی و غم دلش را ابراز میکند.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و دلربایی معشوقم، در نهایت از آن لبهای زیبا، بهای خون خود را گرفتم.
هوش مصنوعی: آیا دلهای نگران و آشفته را چه چیزی میتواند بیشتر آشفته کند؟ کسی که زلفهای دو گانهاش را بر زمین افکنده است.
هوش مصنوعی: این غنچه از شبنم بیگانه بینیاز است؛ آن را با شراب زیبا و جانافزای خود تر نکن.
هوش مصنوعی: اگر برای کسی محیط و فضای دلنشینی بسازی، آن فضا مانند عطر و زیبایی گلهای بهشتی در دل او خواهد نشست.
هوش مصنوعی: هرگز بهار زیباییاش تحت تأثیر پاییز قرار نمیگیرد و رنگش زرد نخواهد شد، حتی اگر از اشکهای من، حنای خود را بسازی.
هوش مصنوعی: اگر به این سرزمینِ پرنیکی بیایی، چهرهات همچون ماه سرزمین کنعان خواهد درخشید و ارزش و زیباییات را به نمایش خواهد گذاشت.
هوش مصنوعی: اگر از محبت و زیبایی بهرهای نبردی، هیچ دلیلی برای آزار دیگران وجود ندارد. اگر درد و رنج خود را درک کنی، متوجه خواهی شد که چقدر لذت بخش است حقیقتاً بیرحمی نسبت به دیگران.
هوش مصنوعی: یوسف زیبا و خوشاندام نمیتواند در این زنجیر تاب بیاورد. ای سنگدل، بند لباس خود را باز کن.
هوش مصنوعی: اگر تو زیباییهای درونم را ببینی، دیگر نیازی به نگاه کردن در آیینه نخواهی داشت و آن را فراموش میکنی.
هوش مصنوعی: هرچند میدانم که شکایت من هیچ تأثیری ندارد، اما باز هم دل خالی خود را از دردهایم میگویم.
هوش مصنوعی: صدای نالهام زمانی که کم بود، تأثیر زیادی داشت، ولی حالا با افزایش آن، دیگر تأثیری ندارد و صدای خود را بیاثر کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ساقیا، پیش آر جام با صفای خویش را
روی ما بین و به ما ده رونمای خویش را
کف چو گنبدها کند هر دم صلای نوش کو
تا زهر گنبد صدا یابی صلای خویش را
کبک رفتارا، یکی بخرام و پا بر لاله سای
[...]
پیش می میرم به راهت نقش پای خویش را
گرد سرگردم زیادت مدعای خویش را
روز محشر من شهید منت از شرم و حیا
چون کنم اظهار یارب ماجرای خویش را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.