تا سوخت به داغ تو محبت جگرم را
گلهای چمن آینه کردند پرم را
از موج حلاوت دل مرغان چمن سوخت
هر چند فشاندند به خامی ثمرم را
آن در یتیمم که درین قلزم خونخوار
از موج خطر شانه بود موی سرم را
بوی جگر سوخته زد خیمه به صحرا
تا شوق برون داد ز خارا شررم را
دلبستگیی با لب پرخنده ندارم
ترسم نگذارند به من چشم ترم را
بسیار به تنگم ز پریشانی پرواز
کو دام که شیرازه کند بال و پرم را؟
بر خاطر موج است گران، دیدن ساحل
یارب تو نگه دار ز منزل سفرم را!
افسوس که در دامن این لاله ستان نیست
داغی که خبردار نماید جگرم را
دیدند به دوشم نمد فقر گران نیست
از بال هما اره کشیدند سرم را
چون لاله درین باغ ندانم به چه تقصیر
بر داغ نهادند بنای جگرم را
صائب نشود خشک به خورشید قیامت
بر خاک نویسند اگر شعر ترم را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج عاشقانه و فراق صحبت میکند. او با تشبیهات زیبا، احساسات خود را ابراز میکند و به مشکلاتی اشاره میکند که عشق برایش به وجود آورده است. عشق او مانند آتش سوزان است که جگرش را میسوزاند و غمهایش به شکل لاله و گلهای چمن نمود پیدا کرده است. او به خطرات و چالشهای زندگی اشاره میکند و آرزوی حفظ یادگارها و احساساتش را دارد. در نهایت، شاعر به فقدان عشق و درد جدایی اشاره میکند و نگران این است که ممکن است یادش از دنیا برود.
هوش مصنوعی: عشق تو چنان وجودم را سوزانده که گلهای چمن به زیبایی آینهای شدهاند و پرم را زینت بخشیدهاند.
هوش مصنوعی: بر اثر شیرینی احساسات و عشقهای دلنواز، دل من به شدت دچار درد و سوزش شد، هرچند که دیگران با نادانی و بیتوجهی، ثمره تلاشها و احساسات من را زیر پا گذاشتند.
هوش مصنوعی: در این بیانیه شاعر به تصویر کشیدن وضعیتی میپردازد که در آن، دریا به عنوان نمادی از خطر و تهدید معرفی شده است. او از موهای سرش به عنوان نشانهای از آسیبپذیری یاد میکند و اینجا به چالشهای سختی که در زندگی با آنها روبروست اشاره میکند. در واقع، او احساس تنهایی و ناامیدی خود را در مواجهه با خطرات زندگی بیان میکند.
هوش مصنوعی: بوی گوشت سوخته فضای خیمه را پر کرد و این احساس را به وجود آورد که از درون سنگها شعفی بیرون بیاید که باعث شرمساریام شود.
هوش مصنوعی: من هیچ علاقهای به کسی که همیشه میخندد ندارم، زیرا میترسم که نگذارند من اشکم را بریزم.
هوش مصنوعی: من از ناامیدی و سردرگمی به شدت ناراحت هستم. کجا میتوانم پناه ببرم تا بال و پرم را محکم کند و به من ثبات بدهد؟
هوش مصنوعی: در دل من نگرانی زیادی وجود دارد، ای خدا! لطفاً سفرم را به سوی ساحل امن و آرام حفظ کن و مانع از این شو که به مقصد نرسم.
هوش مصنوعی: متأسفانه در کنار این گل لاله، نشانی از درد و اندوهی وجود ندارد که بتواند دل مرا به درد آورد و ناراحت کند.
هوش مصنوعی: آنها متوجه شدند که بار فقر برای من سنگین نیست، به همین خاطر از بالای آسمان با اره سرم را بریدند.
هوش مصنوعی: مانند لالهای در این باغ، نمیدانم به چه گناهی بر درد و رنج من بنای عاطفه و احساساتم را گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: اگر شعری زیبا و لطیف از من در روز قیامت بر زمین نوشته نشود، مانند این است که خشک و بیروح باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تمکین خرد برد ز سر شور و شرم را
پیری برهاند از شب غفلت سحرم را
مانند ترنجم که خزان است بهارش
دم سردی دی تازه کند برگ و برم را
تا سدره بپرم اگرم در بگشایند
[...]
از گریه خلاصی نبود چشم ترم را
کردند بحل بر مژه خون جگرم را
شمشیر تو از جیب برآورد سرم را
دام تو به پرواز درآورد پرم را
پرواز هوایش نه باندازة بالست
[...]
افزود جفای بت بیدادگرم را
زین به چه اثر بود دعای سحرم را؟
او از همه کس در طلب مژده مرگم
من هر دم ازین شاد که پرسد خبرم را
وقتی که ز کوی تو برد سیل سرشکم
[...]
دردا که بود خاصیت این چشم ترم را
کز گریه ز روی تو ببندد نظرم را
دل بستگیم تازه به دام تو شد اکنون
کز سنگ جفا ریختهای بال و پرم را
در دام گرفتند و شکستند پرم را
وانگاه به بازیچه بریدند سرم را
ای کاش سرم را که به بازیچه بریدند،
بریان ننمودند بر آتش جگرم را
عالم همه طوفان شود، ای وای به مردم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.