از زخم زبان نیست گزیر اهل رقم را
بی چاک که دیده است گریبان قلم را؟
ناخن ز سبکدستی ما برگ خزان است
چون سکه به زنجیر نداریم درم را
عشاق تو بر نقد روان کیسه ندوزند
زر لکه پیسی است کف اهل کرم را
بی نور نگردد دل از آلودگی جسم
از تیرگی جامه چه پرواست حرم را؟
ناامنی صحرای وجودست که هرگز
از خود نکند صبح جدا تیغ دو دم را
روشنگر تقدیر به یک روز جلا داد
آیینه زانوی من و ساغر جم را
گرد دهن تنگ تو گردم که نموده است
شیرین به نظرها سفر تلخ عدم را
تا چشم تو آورد به کف ساغر تکلیف
می کرد چراغان سر قندیل حرم را
داغ است همان چاره داغی که کهن شد
هم نقش قدم محو کند نقش قدم را
صائب بکش از چهره معنی ورق لفظ
تا کی ز برون سیر کنم باغ ارم را؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و اندیشههای عمیق شاعر درباره عشق، ناامنی وجود و چالشهای زندگی میپردازد. شاعر اعتقاد دارد که زخم زبانها و مشکلات در زندگی اجتنابناپذیرند. او به مسائلی مانند عشق و زیبایی، ناپایداری دنیا و تلاش برای درک معنا اشاره میکند. همچنین، سرنوشت و تقدیر در قالب روزی روشن و جلا یافته مطرح میشود. شاعر به زیبایی چهره معشوق اشاره میکند و این مفهوم را به تشبیهات مختلفی پیوند میزند. در نهایت، او از خواننده میخواهد که اعماق معنا را درک کند و از ظواهر بگذرد.
هوش مصنوعی: از حرفهای زاهگویی و طعنهآمیز نمیتوان فرار کرد؛ چون کسی که قلم به دست دارد، به خوبی میداند که از معایب دیگران هیچگاه نمیتواند به راحتی دوری کند.
هوش مصنوعی: ناخنهای ما به دلیل بیدقتی و سهلانگاری مانند برگهای پاییزی به زمین میافتند و چون سکهای به زنجیر نداریم، این نشان میدهد که ما معیشت و داراییمان در وضعیت نامطلوبی است.
هوش مصنوعی: عاشقان تو هیچ وقت احساسات و عشق خود را به صورت مادی و مالی نمیسنجند، زیرا این کار شبیه دوختن کیسهای از طلا به اوهام و تصورات است که فقط از دست افراد سخاوتمند میآید.
هوش مصنوعی: دل بدون نور، از آلودگیها رنج میبرد و بدن نیز از کثیفیها آسیب میبیند. بنابراین، از چه چیزی باید در محیط مقدس نگران بود؟
هوش مصنوعی: وجود انسانی مانند یک صحراست که همیشه در آن احساس ناامنی میشود و این احساس نمیتواند از خود جدا شود؛ مانند تیغی که دو لبه دارد و خطرناک است.
هوش مصنوعی: سرنوشت من به یک روز روشنایی بخشید و زانوی من و جام شراب را همچون آینه درخشنده کرد.
هوش مصنوعی: من با عشق و شوق به دور دهان تنگ تو میچرخم، چرا که تو سفر تلخ نبود را برای من شیرین و زیبا کردهای.
هوش مصنوعی: چشم تو با زیباییاش باعث میشود که ساغر (جام) شراب در دستم به من کاری محول کند، مانند نوری که بر چراغهای حرم میتابد و آنها را روشن میکند.
هوش مصنوعی: درد و رنجی کهنه، همانی است که با خود خوب است، همانطور که رد پاها میتوانند رد پاهای دیگر را محو کنند.
هوش مصنوعی: چرا مدام به دنبال معنا و مفهوم کلمات هستی؟ از ظاهر آن ها عبور کن و به عمق احساسات و زیباییها بپرداز. چرا باید دائما در باغ خیال شیرین خود گشت و گذار کنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
امروز نشاطی است فره فضل و کرم را
و امروز وفاقیست عجب تیغ و قلم را
زیرا که در او بر شرف گوهر آدم
تقدیر همی وقف کند عرض حشم را
منصور سعید آنکه به انعام و به افضال
[...]
ای قاعدهٔ تازه ز دست تو کرم را
وی مرتبهٔ نو ز بنان تو قلم را
از سحر بنان تو وز اعجاز کف تست
گر کار گذاریست قلم را و کرم را
تقدیم تو جاییست که از پس روی آن
[...]
ای بر گل روی تو حسد باغ ارم را
بت کیست که سجده نکند چون تو صنم را
خورشید نهد غاشیه حکم تو بر دوش
در موکب حسنت مه استاره حشم را
در جیب چمن باد صبا مشک فشاند
[...]
دوش از در میخانه بدیدیم حرم را
می نوش و ببین قسمت میدان کرم را
فرمان خرد بر دل هشیار نویسند
حکمی نبود بر سر دیوان قلم را
ای مست گر افتی به سر تربت شاهان
[...]
ای قافلهسالار، غمت راه عدم را
وی سلسله جنبان خم زلف تو ستم را
افسونگر عشق تو ندانم به چه حکمت
سرمایهٔ آسودهدلی کرده الم را
هرگه گذری از در بتخانه خرامان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.