ای روشن از فروغ تو چشم چراغها
پر گل ز جوش حسن تو دامان باغها
نوروز شد که جوش زند خون باغها
از بوی گل، پری زده گردد دماغها
در رهگذار باد سحرگاه، نوبهار
از خیرگی ز لاله فروزد چراغها
چون روی شرمگین که برآرد عرق ز خود
از خود شراب لعل برآرد ایاغها
در جستجوی غنچه پوشیده روی تو
چون بوی گل شدند پریشان، سراغها
در خاک و خون نشسته بوی تو نافهها
خرمن به باد داده زلف دماغها
زان چاشنی که لعل تو در کار باده کرد
عمری است مینکند لب خود ایاغها
مردان به دیگری نگذارند کار خویش
خود داشتند ماتم خود را چراغها
روزی که خنده مهر نمکدان او شکست
برداشتند کاسه دریوزه، داغها
نوری نمانده است به چشم ستارگان
افکندنی شده است سر این چراغها
صائب ازین غزل که چراغ دل من است
افروختم به خاک فغانی چراغها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و شگفتیهای بهار و گلها میپردازد. شاعر از نوروز و شکوفایی باغها سخن میگوید و احساسات خود را در جستجوی معشوق بیان میکند. او به بویی اشاره میکند که از گلها به مشام میرسد و حس شادی و شگفتی را در دل ایجاد میکند. با استفاده از استعارههای زیبا، شاعر به احساساتی همچون عشق، حسرت و زیبایی اشاره میکند و در نهایت به چراغ دل خود که روشناییاش را از یاد معشوق میگیرد، اشاره میکند. این غزل هم به حس زندگی و هم به غم از دست دادن اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای جناح تو به مانند نور، چشمان چراغها را روشن میکنی و باغها را از زیباییات پر کردهای.
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده و به خاطر عطر گلها، باغها جان تازهای میگیرند و نفسها عطرین و شاداب میشود.
هوش مصنوعی: در هوای صبحگاهی و در مسیر عبور باد، بهار جدید با زیبایی لالهها، روشنایی چراغها را جشن میگیرد.
هوش مصنوعی: زمانی که انسان در حالتی خجالت و شرم قرار میگیرد، به گونهای که از خود عرق میریزد، از این حالت میتواند به نوعی زیبایی و جلوهای دلانگیز همچون شراب سرخ دست یابد.
هوش مصنوعی: در تلاش برای یافتن غنچهای که روی تو پنهان است، بوی گلها عطرافشان شده و همه در جستجوی تو به هیجان آمدهاند.
هوش مصنوعی: در میان خاک و خون بوی تو پیچیده است، و خرمنهای گندم را به باد داده، زلفهایی که در هوا رقصانند.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیتی که لعل تو به نوشیدنی بخشیده، سالهاست که لبم به هیچ چیز دیگری نمیرسد و تنها در پی آن لذت هستم.
هوش مصنوعی: مردان اجازه نمیدهند که دیگران مسئولیت کارهایشان را بر عهده بگیرند. آنها خودشان در غم و اندوهشان، چراغهایشان را روشن نگه میدارند.
هوش مصنوعی: روزی که لبخند و مهربانی او از بین رفت، احساسات زخمخورده و سوزان دل را بروز دادند.
هوش مصنوعی: چیزی از نور در چشم ستارگان باقی نمانده است و این چراغها هم اکنون خاموش شدهاند.
هوش مصنوعی: من از این شعر، که روشنیبخش دل من است، برای دیگران شعلهور کردهام، مانند چراغی که در میان خاک فغان به وجود آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
افروخته بهر طرف از گل چراغها
چون روی دلبران شده از لاله باغها
امراض حرص و مایه سوداء وداء عجب
بیرون کشیده باده لعل از دماغها
ای بر دل شکسته ز درد تو داغها
در سینهام ز آتش عشقت چراغها
چون هر دلی شده که به داغ تو مبتلاست
نگشاید از تفرج گلزار و باغها
جانهای ما به داغ جدایی بسوختی
[...]
ای بر دلم ز وعدهٔ خام تو داغها
شبها در انتظار تو سوزم چراغها
بس روی آتشین که به یادت به خاک ماند
چون برگهای لاله بر اطراف باغها
عیشت مدام باد که مستان بزم تو
[...]
ای فرش بوی سنبل زلفت دماغها
پامال شبنم گل روی تو باغها
امشب بیا به کلبهام ای رشک بوستان
کز روغن گل است لبالب چراغها
نامم میان سوختگان تا بلند شد
[...]
روزی به کوهپایه من و سرو ناز من
بودیم ره سپر به خم کوچهباغها
این سو روان به شادی و آن سو دوان به شوق
لبریز کردە از می عشرت ایاغها
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.