از کینه پاک کن دل افگار خویش را
صبح امید ساز شب تار خویش را
گردد درین ریاض به آزادگی علم
چون سرو هر که بست به دل بار خویش را
از سخت دل زبان نصیحت کشیده دار
مشکن به سنگ گوهر شهوار خویش را
بی حاصل است تخم فشاندن به شوره زار
مگشا به بیغمان لب گفتار خویش را
گردید از زیاده سری خرج گاز، شمع
واکن ز سر علاقه دستار خویش را
مردانه سر به تیغ شهادت نثار کن
مفکن ز بیدلی به گره کار خویش را
دارد ز زنگیان خطر آیینه های صاف
پوشیده دار دیده بیدار خویش را
تا چشم شور خلق نسازد ترا کباب
تنها مخور پیاله سرشار خویش را
منصور سر به باد ز افشای راز داد
از باطلان نهفته کن اسرار خویش را
از شوق کاه جاذبه کهرباست بیش
مطلوب طالب است طلبکار خویش را
دیدی ز نور عاریتی ماه چون گداخت
روشن ز آه ساز شب تار خویش را
آورد هر که صد دل سرگشته را به دست
تسبیح ساخت رشته زنار خویش را
خم شد قدت چو صیقل و از بی بصیرتی
روشن نکردی آینه تار خویش را
زان پایدار ماند درین باغ حسن سرو
کز خود جدا نکرد هوادار خویش را
شد آب و تاب لعل لب او یکی هزار
دل آب کرد بس که خریدار خویش را
با سایه هما نکند دوربین بدل
صائب حضور سایه دیوار خویش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان پیامهای فلسفی و اخلاقی پرداخته و توصیههایی برای زندگی بهتر و دوری از کینه و ناامیدی ارائه میدهد. شاعر از خواننده میخواهد که قلبش را از کینه پاک کند و به آینده امیدوار باشد. او به اهمیت علم و آگاهی اشاره کرده و بر لزوم دوری از افکار منفی و عدم رضایت تأکید میکند. همچنین، بر ضرورت شجاعت و فداکاری در مسیر حقیقت و دوری از رازهای پنهان هشدار میدهد. در نهایت، شاعر بر ارزش حمایت و محبت واقعی و دوری از خودخواهی و فراموشی دیگران تأکید میکند.
هوش مصنوعی: کینه و ناراحتی را از دل خود کنار بگذار و امید را به زندگیات بیاور تا شبهای تاریکت روشن شود.
هوش مصنوعی: در این باغ پرورشی، کسی که با آزادگی و دانش زندگی کند، همچون سرو است که بر استقامت و زیبایی خود تکیه دارد و بارهای سنگینی را که در دل دارد، به دوش نمیکشد.
هوش مصنوعی: از دل سخت خود نصیحتی را بیرون بیاور و آن را مانند سنگی شکست نده، زیرا این نصیحت میتواند ارزشمند باشد مانند جواهر.
هوش مصنوعی: کاشت دانه در زمین بیبار نتیجهای نخواهد داشت، همچنان که نباید بدون اندیشه و احتیاط، حرفهایمان را بر زبان بیاوریم.
هوش مصنوعی: از آنجا که به خاطر وسعت فکر و درک، هزینه زیادی صرف میشود، بهتر است از عشق و وابستگی به دنیا دست برداریم و خود را از وابستگیها رها کنیم.
هوش مصنوعی: به شجاعت و اراده، جان خود را فدای هدف کن و از ناامیدی و تردید نرنج، بلکه با قدرت بر چالشهای زندگی غلبه کن.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که شخصی با چشم بیدار خود به دنبال واقعیتها و حقیقتهای پنهان است. او با دقت به چیزهایی که در ظاهر ممکن است خطرناک یا غیرقابل اعتماد به نظر برسند، نگاه میکند و به دنبال شفافیت و روشنی در آنهاست. در این جمله، به نوعی تأکید بر آگاهی و هوشیاری در مواجهه با چالشها و دقت در بررسی اوضاع وجود دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دیگران تو را تحت تأثیر قرار ندهند، تنها به خودت و خوشیهایت نپرداز. مراقب باش که از شدت خوشی و خوشبختیات، دچار آسیب نشوی.
هوش مصنوعی: منصور به خاطر افشای رازهایش جانش را به خطر انداخت و از کسانی که در حقیقت باطل هستند خواسته تا رازهای خود را پنهان نگه دارند.
هوش مصنوعی: شوق و علاقه به چیزهایی مانند کهربا، بیشتر از جاذبههای طبیعی آن است و این میل، نشاندهندهی اشتیاق شخصی است که به دنبال خواستههای خود میگردد.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن تأثیر عواطف و احساسات انسانی از طریق نور ماه است. در آن اشاره شده که نور ماه که به صورت عاریتی و موقتی است، چگونه از شدت درد و آرزو به روشنی تبدیل میشود و شب تاریک خود را میآغازد. به طور کلی، این ابراز احساسات گویای تغییرات درونی فرد است که در نهایت به آرامش و روشنی منجر میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که دلهای زیاد و پریشان دارد، با خودداری و تمرکز، خود را در کنترل درآورده و با بهرهگیری از ابزارهای معنوی به آرامش میرسد.
هوش مصنوعی: زمانی که قامت تو مثل آیینه به زیبایی جلا مییابد، اما از نادانی نتوانستی تصویر واقعی خود را در آینه تار خود ببینی.
هوش مصنوعی: در این باغ زیبا، سرو برجستهای وجود دارد که به دلیل وفاداریاش، همیشه در همان جا باقی مانده و هیچگاه هواداران خود را ترک نکرده است.
هوش مصنوعی: لبهای سرخ او به قدری جذاب و دلربا هستند که هزاران دل را تحت تأثیر قرار میدهند و تمام توجه خریداران این زیبایی را به خود جلب کردهاند.
هوش مصنوعی: دوربین نمیتواند سایه هما را به تصویر بکشد، چون سایه دیوار خودش را همیشه نزدیکتر از آنچه هست میبیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آورده ام شفیع دل زار خویش را
پندی بده دو نرگس خونخوار خویش را
ای دوستی که هست خراش دلم ز تو
مرهم نمی دهی دل افگار خویش را
مردم که نازکی و گرانبار می شوی
[...]
کردم ز شکوه منع دل زار خویش را
انداختم به روز جزا کار خویش را
وقت نظاره بت پرهیزکار خوش
شویم به گریه دیده خون بار خویش را
جرم منست پیش تو گر قدر من کم است
[...]
دانسته ام غرور خریدار خویش را
خود همچو زلف می شکنم کار خویش را
هر گوهری که راحت بی قیمتی شناخت
شد آب سرد، گرمی بازار خویش را
در زیر بار منت پرتو نمی رویم
[...]
پرهیز ده ز هجر گرفتار خویش را
بنگر شکستهرنگی بیمار خویش را
بهر ذخیره شب هجر تو روز وصل
کم کرد دیده گریه بسیار خویش را
بیداد دوست چون ستم چرخ عام نیست
[...]
شق کرده ایم پردهٔ پندار خویش را
بی پرده دیده ایم رخ یار خویش را
در بیعگاه عشق به نرخ هزار جان
ما می خریم ناز خریدار خویش را
مرهم چه احتیاج؟ که عاشق ز سوز عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.