چون آب در لباس گل و خار بوده ای
ای یار ساده رو تو چه پرکار بوده ای
چون لاابالیان همه جا جلوه کرده ای
گه برگ و گه شکوفه و گه بار بوده ای
موری اگر ز سینه برآورده است آه
با آن غرور حسن خبردار بوده ای
چون آب دایم آینه سازی است کار تو
در پیش خود تو نیز گرفتار بوده ای
از خود به صد نگاه تسلی نمی شوی
از ما زیاده تشنه دیدار بوده ای
ما غافل و تو از دل بیدار روز و شب
بیماردار این دل افگار بوده ای
چون مهر ما به خانه گدایی فتاده ایم
تو شوخ چشم بر سر بازار بوده ای
امروز یوسف تو دکان را نبسته است
دایم نهان ز جوش خریدار بوده ای
این آن غزل که اوحدی خوش کلام گفت
ای کم نموده رخ تو چه بسیار بوده ای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت یار میپردازد که از نظر او دارای ویژگیها و حالات مختلف است. یار که در لباس گل و خار است، نماد عشق و زیبایی است که در عین سادگی، بسیار پرکار و فعال به نظر میرسد. شاعر اشاره میکند که یار همچون آب، قابلیت انعکاس و درخشندگی دارد و خود را همیشه در حال تغییر نشان میدهد. در عین حال، او به عمق رابطهاش با یار اشاره میکند و بیان میکند که اگرچه او ظاهرا غافل است، اما در واقع دلش به عشق یار بیدار و پر از تشنگی است. شاعر به نوعی در تلاش است تا احساسات و نیازهای عاطفی خود را بیان کند و از یار میخواهد که توجه بیشتری به او داشته باشد. در نهایت، به زیبایی و تأثیرگذار بودن یار در زندگیاش تأکید میکند.
هوش مصنوعی: تو که به سادگی و زیبایی گل و خار هستی، همچون آب زلالی که در این لباس پنهان شدهای، چقدر تلاش کردهای تا این طور بیخبر از دنیای اطراف به نظر بیایی.
هوش مصنوعی: تو مانند افرادی که بیخیال و بیملاحظه هستند، در هر جا و در هر حالتی خود را نشان دادهای؛ گاهی به شکل برگ، گاهی به صورت شکوفه و گاهی امثال میوهها.
هوش مصنوعی: اگر موری هم در دلش احساساتی دارد و از سینهاش آهی به گوش میرسد، به خاطر زیبایی و غرور توست که از آن آگاه هستی.
هوش مصنوعی: مانند آب که همیشه در حال شکل دادن به تصاویر است، تو نیز در زندگی خود در حال بازتاب دادن و شکل دهی به آنچه هستی و محیط اطرافت میباشی.
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که به خودت دلداری بدهی، باز هم آرام نمیگیری. این نشان میدهد که تو واقعاً بیشتر از آنچه فکر میکنی، به دیدار ما مشتاق بودهای.
هوش مصنوعی: ما غافل هستیم و تو از حال دلمان باخبری که روز و شب در این دل ناامید، درد و رنج به وجود آوردهای.
هوش مصنوعی: هنگامی که عشق و محبت ما به حالتی افتاده است که در گدایی و بیپناهی به سر میبریم، تو ظاهرا در مکانی شاداب و پرهیاهو به سر میبردی.
هوش مصنوعی: امروز یوسف، که میتوان او را به عنوان نماد زیبایی یا عشق در نظر گرفت، در دکان حضور ندارد و به طور مداوم از چشم خریداران پنهان شده است.
هوش مصنوعی: این غزل، اثر شاعر خوش سخن اوحدی است که در آن به زیبایی و جذابیت چهره تو اشاره کرده و از فراوانی زیباییات سخن میگوید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در هر چه دیدهام تو پدیدار بودهای
ای کم نموده رخ، که چه بسیار بودهای
ما بارکرده رخت و طلبگار روی تو
وانگه نهفته خود تو درین بار بودهای
چون اول از تو خاست که عشاق را نخواست
[...]
در قتل من بغیر نهان یار بودهای
من غافل از فریب و تو در کار بودهای
امسال بوی سنبلم آشفته میکند
در هر گل زمین که در او خار بودهای
از ما نهان ز کثرت اغیار بوده ای
چون گل به زیر پرده صد خار بوده ای
از نور دیده در نظر ما عیان تری
پنهان نموده ای و پدیدار بوده ای
فریاد جان همه ز گرفتاری فراق
[...]
ای آنکه در ازل همه را یار بودهای
از دار اثر نبوده تو دیار بودهای
هر کار هر که کرد تو تقدیر کردهای
پیش از وجود خلق در آن کار بودهای
عالم همه تو بوده و تو خالی از همه
[...]
از ما نهفته با دگران یار بودهای
ما غافل و تو همدم اغیار بودهای
از خواب صبحگاه تو پیدا بود که دوش
در بزم غیر بوده و بیدار بودهای
جایی که گشتهاند حریفان ز باده مست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.