گنجور

 
نظیری نیشابوری

از ما نهان ز کثرت اغیار بوده ای

چون گل به زیر پرده صد خار بوده ای

از نور دیده در نظر ما عیان تری

پنهان نموده ای و پدیدار بوده ای

فریاد جان همه ز گرفتاری فراق

تو در میان جان گرفتار بوده ای

خامش که گشته ایم در اندیشه گشته ای

گویا که بوده ایم به گفتار بوده ای

هم طره فتنه زا شد و هم غمزه عشوه گر

کز شور حسن بر سر اظهار بوده ای

در هر نظاره کشف حجب بیشتر شود

تو نور دیده مایه دیدار بوده ای

قومی تو را ز خلوت و عزلت طلب کنند

تو شور شهر و فتنه بازار بوده ای

دل هرچه بوده است تو دلجوی گشته ای

غم هر که داده است تو غمخوار بوده ای

انکار حال ما چه کنی کز دم الست

با ما به دیر و میکده در کار بوده ای

پرسش چه می کنی ز خطا و صواب ما

چون هر چه کرده ایم خبردار بوده ای

جان مست می شود ز حدیث لبت مگر

هم صحبت «نظیری » خمار بوده ای

 
 
 
اوحدی

در هر چه دیده‌ام تو پدیدار بوده‌ای

ای کم نموده رخ، که چه بسیار بوده‌ای

ما بارکرده رخت و طلب‌گار روی تو

وانگه نهفته خود تو درین بار بوده‌ای

چون اول از تو خاست که عشاق را نخواست

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی

در قتل من بغیر نهان یار بوده‌ای

من غافل از فریب و تو در کار بوده‌ای

امسال بوی سنبلم آشفته میکند

در هر گل زمین که در او خار بوده‌ای

صائب تبریزی

چون آب در لباس گل و خار بوده ای

ای یار ساده رو تو چه پرکار بوده ای

چون لاابالیان همه جا جلوه کرده ای

گه برگ و گه شکوفه و گه بار بوده ای

موری اگر ز سینه برآورده است آه

[...]

فیض کاشانی

ای آنکه در ازل همه را یار بوده‌ای

از دار اثر نبوده تو دیار بوده‌ای

هر کار هر که کرد تو تقدیر کرده‌ای

پیش از وجود خلق در آن کار بوده‌ای

عالم همه تو بوده و تو خالی از همه

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
طبیب اصفهانی

از ما نهفته با دگران یار بوده‌ای

ما غافل و تو همدم اغیار بوده‌ای

از خواب صبحگاه تو پیدا بود که دوش

در بزم غیر بوده و بیدار بوده‌ای

جایی که گشته‌اند حریفان ز باده مست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه