ساقی قدحی از می اسرار مرا ده
یک قطره ازان قلزم زخار مرا ده
هر لحظه به جامی نتوان کرد دهن تلخ
گر صاف و گر درد، به یکبار مرا ده
مستی است کلید در گنجینه اسرار
بیش از همه کس ساغر سرشار مرا ده
سامان نگه داشتن راز ندارم
جامی که دهی بر سر بازار مرا ده
بیماری من روی به بهبود ندارد
هر چیز که خواهد دل بیمار مرا ده
از رد و قبول دگران باک ندارم
یک ذره قبول نظر یار مرا ده
نه خاتم جم خواهم و نه ملک سلیمان
دستی به خراش دل افگار مرا ده
آیینه من حوصله جلوه ندارد
از بهر خدا غوطه به زنگار مرا ده
مجموعه فردوس به کامل خردان باش
سرمشق جنونی ز خط یار مرا ده
تلخ است ز شیرینی جان کام و دهانم
یک بوسه ازان لعل شکربار مرا ده
یا سهل نما کار جگرخوار جنون را
یا دست و دلی در خور این کار مرا ده
این آن غزل آدم عشق است که فرمود
آن جام لبالب کن و بردار مرا ده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که قدحی از می اسرار به او بدهد تا لحظهای از تلخی و درد زندگی رهایی یابد. او میگوید که مستی کلید در گنجینه اسرار است و به دنبال ساغری پر از میباشد. شاعر بیان میکند که دیگر نمیتواند رازهایش را نگه دارد و به جامی نیاز دارد که او را از حالت بیمارگونهاش بیرون آورد. او از آبرو و نظر دیگران بیخیال است و تنها یک نگاه از معشوق میطلبد. شاعر به دنبال عشق و خوشیهای ساده است و از خودخواهیهای بزرگ پرهیز میکند. او میخواهد که از تلخی زندگی، کمی شیرینی و لذت بچشد و در نهایت خواستهاش را با یک بوسه یا حرکتی کوچک برآورده کند. این شعر نشاندهنده longing (آرزو و اشتیاق) عمیق شاعر به عشق و حقیقت زندگی است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، از این شراب به من بنوشانی و یک قطره از آن دریای رازهایم را به من بده.
هوش مصنوعی: هر لحظه نمیتوان از تلخی زندگی فرار کرد، خواه به شیوهای صاف و آرام یا با درد و رنج. پس بیا یک مرتبه به من محبت کن و من را از این تلخیها رها کن.
هوش مصنوعی: مستی، راهی به درک رازها و اسرار عمیق است، و من از همه بیشتر خواهان جام پر از شراب خودم هستم.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم رازی را که دارم حفظ کنم، چرا که تو آن را در معرض دید همه قرار میدهی.
هوش مصنوعی: حال من روزبهروز بدتر میشود و هیچ چیز نمیتواند تسکینی برای درد دلم باشد.
هوش مصنوعی: به نظر دیگران اهمیتی نمیدهم، فقط یک لحظه نظر محبوبم را بپذیر.
هوش مصنوعی: من نه به دنبال حلقهای از جمشید هستم و نه به دنبال سلطنت سلیمان، بلکه فقط خواهان آن هستم که دستی به دل غمگین و آزرده من بزنند.
هوش مصنوعی: آیینه من دیگر تاب و توان جلوهگری ندارد، به خاطر خدا لطف کن و مرا از این زنگارها رها کن.
هوش مصنوعی: مجموعهای از بهشت به خردمندان کامل اختصاص دارد، پس ای دوست، شیوه دیوانگی من را از عشق به تو بپذیر.
هوش مصنوعی: زندگی من گاهی اوقات تلخ است، اما با وجود این تلخی، حس میکنم که یک بوسه از آن لبهای شیرین میتواند دلم را شاد کند.
هوش مصنوعی: یا این کار جنونزای من را آسانتر کن، یا من را با دل و جانی مناسب برای انجام این کار مدد فرما.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی اشاره دارد به شوق و اشتیاق عمیق آدمی در عشق. مجازاً میتوان گفت که گویی شخص در جستجوی لذتی است که میتواند او را از سرما و بیاحساس بودن نجات دهد. او میخواهد احساسات را با عشق و زیبایی پر کند و به نوعی از زندگی پرشور و شوقی برخوردار شود. در این میان، جام لبالب، نماد فزونی و سرشار بودن از احساسات مثبت است که دعوت به پذیرش و تجربه کامل عشق میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن جام لبالب کن و بردار مرا ده
اندک تو خور ای ساقی و بسیار مرا ده
هرکس که نیاید به خرابات و کند کبر
او را بر خود بار مده بار مرا ده
مسجد به تو بخشیدم میخانه مرا بخش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.