ای عالم از ظهور صفاتت عیان شده
بست و گشاد دست تو دریا و کان شده
پیدایی تو دست اشارات کرده قطع
عریانی تو پرده چشم جهان شده
از بی دریغ بخشی حسن کریم تو
هر ذره ای به هستی خود بدگمان شده
چندین هزار فاخته از مرغزار قدس
در جستجوی سرو تو بی آشیان شده
هر سبزه ای که از جگر خاک سرزده است
از جویبار ذکر تو رطب اللسان شده
اندیشه بلندخیالان عرش سیر
از دورباش کنه تو در دل نهان شده
آب روان ز حکم تو گردیده است سنگ
سنگ از حجاب حسن تو آب روان شده
از صد هزار فتنه یکی از ریاض تو
گل کرده است و نرگس چشم بتان شده
با یک زبان، به شکر تو هر سبزه ده زبان
با صد زبان، به حمد تو گل یک زبان شده
یک قطره عرق ز رخ لاله رنگ تو
بر برگ گل چکیده، لب دلستان شده
از خاک دانه سوز تو یک دانه ضعیف
بیرون فتاده، خال لب دلبران شده
چندین هزار قامت از تیر راست تر
در زیر بار عشق تو خم چون کمان شده
خواب گران به دیده ما پرده بسته است
ورنه چنان که هست جمالت عیان شده
بی سرمه چشم را که چنین می کند سیاه؟
عالم سیاه در نظر سرمه دان شده
گل را به روی تازه آتش چه نسبت است؟
دوزخ فسرده است که باغ جنان شده
این است اگر فریب تو، فرداست دیده ام
صائب یکی ز جمله دردی کشان شده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف جلوههای زیبایی و صفات الهی میپردازد. شاعر از طریق تصویرسازیهای زیبا و مجازی، به عظمت و بخشندگی خدا اشاره میکند. او بیان میکند که تمام موجودات و پدیدهها تحت تأثیر وجود و صفات خداوند قرار دارند و هر چیز در جستجوی اوست. شاعر به تأثیر عشق و زیبایی خدا بر طبیعت و انسانها اشاره کرده و از راز و رمزهای هستی، افزون بر زیباییها و حتی فتنهها، سخن میگوید. در نهایت، او به حالت خوابآلودگی بشر و غفلت او از جمال حقیقی خداوند اشاره میکند و تأکید دارد که با وجود این غفلت، زیبایی و حقیقت الهی همیشه در دسترس است.
هوش مصنوعی: ای دانشمند، نمایان شدن ویژگیهایت حقیقتی است و دستانت به گستردگی دریا و درون کانی عمیق شده است.
هوش مصنوعی: حضور تو به وضوح نشانههایی را به وجود آورده است و در نتیجه، عریانی و بیپوشانی تو ناپدید شده و نگاه همه به سمت تو جلب شده است.
هوش مصنوعی: از generosity و مهربانی بیپایان تو، هر ذرهای از وجودش به خودش شک کرده است.
هوش مصنوعی: هزاران پرنده زیبا از باغهای بهشت، برای پیدا کردن تو در جستوجو هستند و به خاطر نبودن تو، بیخانمان شدهاند.
هوش مصنوعی: هر گیاهی که از دل خاک روییده، به لطف یاد تو زبانشان شاداب و گویای عشق تو شده است.
هوش مصنوعی: اندیشههای عمیق و خیالات بزرگ، مانند پرواز به عرش آسمان، از دور دیده میشوند. تو باید در دل و درون خود این تفکرات را پنهان کنی.
هوش مصنوعی: آب که باید روان و جاری باشد، به خاطر فرمان تو به سنگ تبدیل شده است. همچنین سنگ به خاطر زیبایی تو، دیگر سنگ نیست و مانند آب روان شده است.
هوش مصنوعی: از میان هزاران مشکل و سختی، فقط یک گل از باغ عشق تو شکفته است و زیبایی چشمان معشوقان به مانند نرگس به نمایش درآمده است.
هوش مصنوعی: حتی با یک زبان، سپاسگزاری از تو را انجام میدهم، در حالی که هر سبزه با ده زبان به شکر تو سخن میگوید و هر گل با صد زبان در حال ستایش توست.
هوش مصنوعی: یک قطره عرق که از چهره زیبایی تو به رنگ لاله بر روی گل ریخته، به دل زنده و شیرین شده است.
هوش مصنوعی: از خاک دانه سوز تو، یک دانه ضعیف روییده است که به مانند خالی در لبان دلبران جلوهگر شده است.
هوش مصنوعی: عشق تو آنقدر سنگین و تاثیرگذار است که حتی افرادی با قامتهای بلند و استوار، در برابر آن خم میشوند، مثل کمانی که تحت فشار قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: چشمهای ما به خواب عمیق رفتهاند و حجاب به چهره انداختهاند، وگرنه زیبایی تو به روشنی قابل دیدن است.
هوش مصنوعی: چشمانی که بدون سرمه اینگونه تیره و تار میشوند، از کجا پیدایشان میشود؟ به نظر میآید که دنیا به خاطر دانشی که درباره سرمه داریم، خود سیاه و تیره به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه گل و زیبایی در دنیای واقعی از زیباییهای بهشت و صفا و آرزوهای آدمی فاصله دارد. وقتی آتش در حال سوختن است، زیبایی گل در برابر آن چه معنایی دارد؟ دوزخ سرد میماند در مقایسه با بهشت فرحبخش و زنده. به عبارتی، در دنیای سخت و دردناک، زیباییها و لحظات خوش به راحتی تحت تأثیر مشکلات و رنجها قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: اگر این فریب تو واقعیت باشد، من در آینده بیمارانی را دیدهام که به خاطر تو به درد و رنج مبتلا شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بنیت تو طعمهٔ صرف زمان شده
وی تربت تو سرمهٔ چشم روان شده
ای در سرای کسب خرامیده مردوار
از هفت خوان گذشته و در هشت خوان شده
از بی امل شدنت هنر بی عمل شده
[...]
ای چهرهٔ تو رشک مه آسمان شده
یاقوت فام دو لب تو قوت جان شده
خلقی ز عشقت ، ای چو مه آسمان بحسن
سرگشته همچو دایرهٔ آسمان شده
از بهر خستن دل عشاق دردمند
[...]
ای خفته تو ز خواب گران سرگران شده
از راه باز مانده و کاروان شده
در کاروانسرای فنا عاجز و غریب
وز پیش چشم مملکت جاودان شده
بس کاهلی و بی تو نخواهد به هیچ وجه
[...]
ای در عجم سلالهٔ اصل کیان شده
وی در عرب زبیدهٔ اهل زمان شده
نی نی تو را زبیده نخوانم کز این قیاس
روی سخات در خوی خجلت نهان شده
ای صد زبیده پیش صف خادمان تو
[...]
ای چون مسیح گوهر تو جمله جان شده
سجده کنان بصومعه آسمان شده
از علت کمال که بر تو ز چشم بد
ترسیده و هم ناقص و آخر همان شده
ای بی نظیر ساعد بوبکر پر هنر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.