ز نوبهار شود چون شکفته لاله ما؟
که خون مرده کند باده را پیاله ما
اگر چه بلبل ما هیچ فصل نیست خموش
یکی هزار شود در بهار ناله ما
کجا به دیده ما هر ستاره می آید؟
به روی ماه گشوده است چشم هاله ما
ز چشم شور همان در شکنجه ایم مدام
اگر چه شد چو هما استخوان نواله ما
به لوح ساده ز ما همچو صبح قانع شو
که حرف، نقطه سهوست در رساله ما
کنیم چشم به تسخیر او چگونه سیاه؟
که رم ز سایه خود می کند غزاله ما
به ما سپهر سیه دل چه می تواند کرد؟
به روی داغ گشوده است چشم لاله ما
نباشد از دل خود چون کباب ما صائب؟
که غیر شیشه کسی نیست هم پیاله ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و دردهای عشق است. شاعر به بهار و شکوفههای لاله اشاره میکند و احساسات عمیقش را نسبت به معشوق بیان میکند. در حالی که بلبل در فصول دیگر خاموش است، در بهار صدای نالهاش به گوش میرسد. شاعر از ستارهها و چشمهای معشوق یاد میکند و به تضاد بین شادی بهار و غم درون اشاره میکند. در نهایت، به تنهایی و ناامیدی خویش اشاره کرده و میگوید که هیچ چیز دیگری جز احساساتش برای او باقی نمانده است. شعر با احساسی عمیق نسبت به عشق و زیبایی پایان مییابد.
هوش مصنوعی: از بهار چه برخواهد آمد هنگامی که لالهمان شکفته شود؟ آیا این خون مرده، شراب را به پیالهمان خواهد فرستاد؟
هوش مصنوعی: هرچند صدای بلبل ما در هیچ فصلی شنیده نمیشود، اما وقتی بهار میرسد، ناله و صدای ما به حدی زیاد میشود که به مانند هزار بلبل میگردد.
هوش مصنوعی: در کجا میتوان دید که هر ستاره برای ما میدرخشد؟ چون چشم هاله ما به روی ماه باز شده است.
هوش مصنوعی: ما همیشه در عذاب و دردسر هستیم، حتی اگر مانند پرندهای قوی و زیبا به نظر بیاییم.
هوش مصنوعی: از ما در این نوشته ساده، مثل سپیدهدم راضی باش، زیرا کلمات فقط اشتباهاتی در متن ما هستند.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانیم به تسخیر او نگاه کنیم در حالی که غزاله ما از سایه خودش فرار میکند؟
هوش مصنوعی: چنین میگوید: تقدیر و سرنوشت تاریک چه تأثیری بر ما میتواند داشته باشد؟ چشمان گل لاله ما با درد خود، دلیلی بر پایداری و امید دارد.
هوش مصنوعی: آیا دل ما مانند کباب نمیسوزد؟ چرا که هیچکس جز شیشه نیست که همراز ما باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
لبالب است ز خون جگر پیاله ما
دم نخست چنین شد مگر حواله ما
بر آستان تو شبها رود که مردم را
به دیده خواب نیاید ز آه و ناله ما
ز قد و روی تو شرمنده باغبان میگفت:
[...]
سرود مجلس درد است آه و ناله ما
حباب خون جگر لاله گون پیاله ما
به بزم وصل چو شمعیم با تو چرب زبان
به روغن است فتاده ز تو نواله ما
به باغ چند تماشای سرو و لاله کنیم
[...]
ز روی لطف بکن بوسهای حوالۀ ما
همین بس است ز وجه حسن نوالۀ ما
[ز تیر غمزه خدنگی بکن حوالۀ ما
همین بس است ز خوان کرم نوالۀ ما
چو دور جام وصالش به کام ما نبود
[...]
دلا رسیده به جایی کمند ناله ما
که خو گرفته به مجنون و شان غزاله ما
به اهل بزم چنان جام دوستی پر داد
که ریخت لای ته شیشه در پیاله ما
به گرد خوان بلا از هجوم آه، چو شمع
[...]
ز عمر باج ستاند می دو ساله ما
به آفتاب شبیخون زند پیاله ما
ز بی قراری ما دردسر کشد بالین
شبی که دختر رز نیست در حباله ما
ز زیر بال ازان سر برون نمی آریم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.