حدیث خام مجویید در رساله ما
به مهر داغ رسیده است برگ لاله ما
چو جام لاله، می ما چکیده داغ است
کراست زهره که بر لب نهد پیاله ما؟
چو جامه حرم کعبه می نهد بر چشم
به دست هر که فتد فردی از رساله ما
به داغ سینه مجروح ما مبین زنهار
که خنده در دهن کبک سوخت لاله ما
چو لاله با جگر گرم عشق می بازیم
ز داغ خویش بود عنبرین کلاله ما
ز رزق ما فلک سفله باز می گیرد
درین بساط اگر رم خورد غزاله ما
مکن ز خلوت آغوش ما تهی پهلو
که مه تمام شود در حصار هاله ما
عبث به سینه ما داغ می نهد گردون
که چون سپند جهد مهر از قباله ما
به داغ عشق ملایم نمی شود صائب
دلی که نرم نگردد ز آه و ناله ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و دردناک عشق اشاره دارد. شاعر از تجربههای شخصی و زخمهای عاطفی خود سخن میگوید و تأکید میکند که درد و شوق عشق، بخشی از وجود اوست. او به زیباییهای عشق و ناتوانی در مقابله با غم و اندوه نیز اشاره دارد، و میگوید که هر که از نوشتههای او بگذرد، به دنیای دلسوخته و مجروح او پی خواهد برد. در نهایت، شاعر به ناامیدی خود در برابر سرنوشت و دنیای بیرونی اشاره میکند و میگوید که عشق واقعی، دلی نرم و پذیرنده میطلبد.
هوش مصنوعی: در صحبتهای ما به دنبال حرفهای ناپخته و بیاساس نباشید، چرا که احساسات عمیق و سرخوشیهای واقعی در متن ما وجود دارد.
هوش مصنوعی: همچون لیوانی که پر از شراب لالهگون است و داغ بر برمیدارد، چه کسی است که جرأت کند پیاله ما را بر لب بگذارد؟
هوش مصنوعی: هر کس که به رساله ما دسترسی پیدا کند، مانند کسی است که لباس حرم کعبه را بر چشم دارد.
هوش مصنوعی: به درد و رنج عمیق ما توجه نکن، زیرا خنده و شادی بر دل ما مانند کبکی است که در آتش سوخته و دیگر نمیتواند خوشحالی کند.
هوش مصنوعی: ما مانند لالهای هستیم که با عشق جانسوز خود میسوزیم و از داغ و اندوه خود، عطر خوشی تولید میکنیم.
هوش مصنوعی: فلک در این دنیا از سفرهی ما چیزهایی را میگیرد، اگر در این بازی، حیوانی رم کند، غزال ما (پرافتخار ما) نیز آسیب میبیند.
هوش مصنوعی: اگر از آغوش ما بیرون بروی، لحظهای به تنهایی نرو، زیرا در این خلوت و intimacy، مانند ماهی که در حلقهای از نور قرار دارد، زیبایی تو تمام خواهد شد.
هوش مصنوعی: دنیا بیدلیل به دل ما غم و درد میآورد، در حالی که مانند آتش، عشق و محبت باید از سرنوشت ما بیرون برود.
هوش مصنوعی: دلهایی که به عشق داغ خوردهاند، هرگز آرام نمیشوند، چرا که آنها تحت تاثیر گریه و نالههای ما نرم و آسیبپذیر نمیگردند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
لبالب است ز خون جگر پیاله ما
دم نخست چنین شد مگر حواله ما
بر آستان تو شبها رود که مردم را
به دیده خواب نیاید ز آه و ناله ما
ز قد و روی تو شرمنده باغبان میگفت:
[...]
سرود مجلس درد است آه و ناله ما
حباب خون جگر لاله گون پیاله ما
به بزم وصل چو شمعیم با تو چرب زبان
به روغن است فتاده ز تو نواله ما
به باغ چند تماشای سرو و لاله کنیم
[...]
ز روی لطف بکن بوسهای حوالۀ ما
همین بس است ز وجه حسن نوالۀ ما
[ز تیر غمزه خدنگی بکن حوالۀ ما
همین بس است ز خوان کرم نوالۀ ما
چو دور جام وصالش به کام ما نبود
[...]
دلا رسیده به جایی کمند ناله ما
که خو گرفته به مجنون و شان غزاله ما
به اهل بزم چنان جام دوستی پر داد
که ریخت لای ته شیشه در پیاله ما
به گرد خوان بلا از هجوم آه، چو شمع
[...]
ز عمر باج ستاند می دو ساله ما
به آفتاب شبیخون زند پیاله ما
ز بی قراری ما دردسر کشد بالین
شبی که دختر رز نیست در حباله ما
ز زیر بال ازان سر برون نمی آریم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.