به زیر تیغ جانان از بصیرت نیست لرزیدن
نفس در زیر آب زندگی ظلم است دزدیدن
نباشد رحم بر افتادگان سر در هوایان را
به پای سرو چون آب روان تا چند غلطیدن؟
مکن یکبارگی خم را ز می خالی که بر خاطر
گرانی می کند جای فلاطون را تهی دیدن
مهل خالی ز می زنهار ای پیر مغان خم را
که در دل می خلد جای فلاطون را تهی دیدن
سبکسر بر حیات خویش می لرزد، نمی داند
که سازد زود عمر شمع را کوتاه، لرزیدن
جهان ناساز از باریک بینی بر تو شد، ورنه
گل بی خار گردد خارزار از چشم پوشیدن
مشو با بال و پر زنهار از افتادگی غافل
که سر در دامن منزل گذارد ره ز خوابیدن
دعای جوشنی چون ساده لوحی نیست دلها را
به ناخن چهره آیینه را نتوان خراشیدن
قبولی نیست دردرگاه حق زهد لباسی را
که دارد کعبه ننگ از جامه پوشیده پوشیدن
حلال است آب و نان این جهان بر عاقبت بینی
که منظورش بود چون ماه نو کاهش ز بالیدن
گره نگشاید از دل خنده سوفار پیکان را
ز دل زنگ کدورت کی برون آید به خندیدن؟
میاور دست گستاخی برون از آستین صائب
که از یک گل به دیدن می توان صد رنگ گل چیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی چون عشق، زندگی، و فلسفه اشاره دارد. شاعر به تحذیر از زندگی سطحی و بیمحتوا میپردازد و بر اهمیت بصیرت و عمق در زندگی تأکید میکند. او نسبت به ناتوانی در پذیرش واقعیتها هشدار میدهد و میگوید که نباید در دام ظاهرسازیها گرفتار شد. همچنین، به ناپایداری دنیا اشاره میکند و میگوید که باید به کارهای مثبت و ماندگار توجه کرد. در نهایت، شاعر بر این نکته تأکید میکند که زندگی باید با آگاهی و تفکر عمیق همراه باشد تا به معنا و ارزش واقعی دست یابیم.
هوش مصنوعی: در زیر تأثیر و کنترل محبوب ، از آگاهی نمیلرزد. نفس در اعماق زندگی به مانند آبی است که از ظلم و ستم دزدیده شده است.
هوش مصنوعی: رحم و مروت بر کسانی که به زمین افتادهاند، نیست. آیا باید کسانی که در آرزوی قد و قامت راست و استوار مانند سرو هستند، به حال خود رها شوند و مدام در اشتباه و سردرگمی بمانند؟
هوش مصنوعی: از پر کردن یکبارهی جام پرهیز کن، زیرا این کار میتواند به دل انسان فشار بیاورد و جایگانهای ارزشمند را خالی کند.
هوش مصنوعی: ای پیر مغان، لطفاً از خالی بودن می بپرهیز! در قلب من، زخمهایی وجود دارد که شایستهی تفکر عمیقتری است. نمیتوانم این احساسات را بیمقدار و خالی ببینم، چرا که در دل، جای بزرگانی چون فلاطون را دارم.
هوش مصنوعی: انسانی بیپروا و سبکسر بر زندگی خود نگران است، بیآنکه بداند چطور میتواند عمر کوتاه شمع را به تأخیر اندازد و از لرزیدن و بیثباتی خود پرهیز کند.
هوش مصنوعی: جهان ناپایدار به خاطر دقت و ظرافت نظر تو به وضعیتی سخت دچار شده است، در غیر این صورت، گل میتواند بدون خار باشد و خارزار تنها به خاطر نادیده گرفتن چشمان تو به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: از پرواز و تلاش برای بلند شدن دریغ نکن، اما مواظب باش که از افتادگی و ضعف غافل نشوی، زیرا ممکن است در نهایت به جایی برسی که سر در آغوش تنبلی و بیتحرکی بگذاری.
هوش مصنوعی: دعای بیخبرانه و سادهلوحانه مانند جوشنی نیست؛ دلها را نمیتوان با ناخن خراشید و چهره را به آیینه نمیتوان خدشهدار کرد.
هوش مصنوعی: قبولیت در درگاه خداوند ارتباطی با ظاهرسازی و پوشش ندارد. اینکه کسی لباس زهد بر تن کند، در صورتی که در باطن ناپاک باشد، مانند این است که کعبه از آن لباس خجالت بکشد. یعنی، حقیقت درون باید با ظاهر هماهنگ باشد و فقط تظاهر به زهد و معنویت پذیرفته نیست.
هوش مصنوعی: آب و نان این دنیا برای کسی که به عاقبتنگری میپردازد، حلال و جایز است; زیرا همانطور که ماه نو بعد از مدتی کاهش مییابد، او نیز باید به این نکته توجه کند که همهی چیزها گذرا هستند.
هوش مصنوعی: اگر دل انسان از اندوه و کدورت پر باشد، حتی خنده و شوخی هم نمیتواند آن را شاد کند و از غم بیرون آورد. برای رهایی از ناراحتیها باید عمق دل را بررسی کرد و به حقیقت آن پی برد، زیرا صرف خندیدن کافی نیست که مشکلات را حل کند.
هوش مصنوعی: بهتر است در اظهار نظر و عمل خود احتیاط کنید، زیرا ممکن است از یک موضوع ساده و زیبا، نتایج پیچیده و متنوعی به دست آید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ملامت میکند دشمن مرا در عشق ورزیدن
به چشم عاشقان باید جمال شاهدان دیدن
نگردانند بدگویان مرا دور از نکورویان
به آواز سگان نتوان ز کوی دوست گردیدن
میان خلق میباید که عاشق راز نگشاید
[...]
ندارم روزی از رویت به جز حیرت گه دیدن
چه سود از دیدن بستان، چه نتوان میوه ای چیدن؟
اگر دزدیدن جان می نخواهی، چیست از شوخی
به هنگام خرامش خویش را صد جای دزدیدن؟
دلی کو عاشق شمعی بود سوزد چو پروانه
[...]
نخواهم بیش از این از خلق راز خویش پوشیدن
نمی آید ز من کاری بغیر از باده نوشیدن
اگرچه دیدن خوبان همه عین بلا باشد
به هر صورت که می بینیم دیدن به ز نادیدن
دل و دین را ز درویشی ببخشیدم به درویشی
[...]
میسر نیست بی ابر تنک خورشید را دیدن
ازان رخسار در ایام خط گل می توان چیدن
گشودم بی تأمل دیده بر دنیا، ندانستم
که دیدن های رسمی دارد از دنبال وادیدن
جواهر سرمه بینش بود ارباب دولت را
[...]
در دل میگشاید، چشم از اغیار پوشیدن
کلید قفل دل باشد، نگه بر خویش دزدیدن
برای آفتاب حشر، از بیم تهیدستی
تواند سایه بید تو شد بر خویش لرزیدن
بجنگ خویشتن برخیز، تا با دوست بنشینی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.