دردا که فاش در غم جانانه سوختیم
در داغ و درد محرم و بیگانه سوختیم
گو شمع برفروز به بزم طرب که ما
بیرون در ز غیرت پروانه سوختیم
با خون صد شهید مقابل نهاده اند
عمری که ما به آتش افسانه سوختیم
کس راه گم نکرد که خضر رهی نیافت
ما در میان کعبه و بتخانه سوختیم
زان تشنه مانده ایم که از گرمی نفس
در دست صبر جرعه و پیمانه سوختیم
یاران همیشه در طرب و ما تمام عمر
کنج غمی گرفته و غریبانه سوختیم
یک بار دل ز ما، صنم آشنا نبرد
دایم به داغ مردم بیگانه سوختیم
نگشاید ار ز بستن زنار عقده ات
دانی که از چه سبحهٔ صد دانه سوختیم
عرفی به غیر شعلهٔ داغ جگر نبود
شمعی که ما به گوشهٔ کاشانه سوختیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساس عمیق درد و غم خود را از سوختن در عشق بیان میکند. او به سوختن در داغ و دردهای مختلف، چه در عشق محرم و چه در عشق بیگانه، اشاره میکند و احساس میکند که در غمی طولانی گرفتار شده است. شاعر از سوز و گداز خود در لحظات سخت زندگی میگوید و به تضاد بین شادی و غم در زندگیاش اشاره دارد. او به یاد میآورد که یارانش در خوشی هستند ولی او همیشه در کنج غم زندگی کرده و حتی از عشق ناامید شده است. در نهایت، او به روشنایی و گرما درونی که در دلش وجود دارد اشاره میکند، اما این نور هم به خاطر غم و داغ، به سوختن میانجامد.
هوش مصنوعی: متأسفانه، ما در غم عشق دچار سوختگی و ناراحتی شدیم، و در این مصیبت و مشقت، هم دوستان و هم بیگانگان در کنار ما دچار درد و رنج شدند.
هوش مصنوعی: شمع را روشن کن تا در جشن شادی نورافشانی کند، زیرا ما در بیرون از این جمع به خاطر غیرت عاشقانهمان مانند پروانهای سوختهایم.
هوش مصنوعی: در برابر ما، زندگیای قرار دارد که با خون صدها شهید نوشته شده، در حالی که ما عمری را در آتش اسطورهها هدر دادهایم.
هوش مصنوعی: هیچکس در دل راه را گم نکرد، مگر اینکه خضر راه را پیدا نکرد. ما در دلی که در میان کعبه و بتخانه قرار داشت، به حقیقتی سوزان دست یافتیم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر شدت عطش، صبرمان را در گرمای نفس انتظار، مثل جرعه و پیمانهای سوزاندهایم.
هوش مصنوعی: دوستان همیشه در شادی و شادابی هستند، اما ما در تمام عمر در گوشهای از غم و اندوه زندگی کرده و به تنهایی سوختهایم.
هوش مصنوعی: یک بار دل ما را دوست آشنا از دست برد و ما همیشه به خاطر عشق نامشخص و غمگین سوختیم.
هوش مصنوعی: اگر بندهای کلافه کننده تو باز نشود، میدانی که ما برای چه چیزی از دانههای تسبیح صد تایی خود سوختیم و ناراحت شدیم.
هوش مصنوعی: عرفی گفته است که در کنار شعلههای سوزان دل، هیچ نوری وجود ندارد و شمعی که ما در گوشهی خانه سوختیم، بیفایده و بدون دلیل است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم
مجموعه ی خیال بمیخانه سوختیم
آبی بر آتش دل ما هیچ کس نزد
چندانکه پیش محرم و بیگانه سوختیم
ما را کسی در انجمن خویش ره نداد
[...]
داغی ز عشق بر دل فرزانه سوختیم
قندیل کعبه را به صنمخانه سوختیم
هرگز صدای بال و پر ما نشد بلند
آهسته همچو شمع درین خانه سوختیم
چیدندگل ز شمع حریفان دور گرد
[...]
تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم
از رشک، جان محرم و بیگانه سوختیم
ما را نه قرب شمع میسر، نه وصل گل
از اعتبار بلبل و پروانه سوختیم
افروختیم در حرم کعبه صد چراغ
[...]
پیش از ظهور جلوهٔ جانانه سوختیم
آتش به سنگ بود که ما خانه سوختیم
لب ناچشیده از نفس آتشین خویش
چون داغ لاله، باده به پیمانه سوختیم
دل بوده است محفل شمع طراز ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.