ما اختیار خویش به صهبا گذاشتیم
سر بر خط پیاله چو مینا گذاشتیم
آمد چو موج دامن ساحل به دست ما
تا اختیار خویش به دریا گذاشتیم
از جبهه گشاده گرانی رود ز دل
چون کوه سر به دامن صحرا گذاشتیم
از حرف و صوت زیر و زبر بود حال ما
مهر سکوت بر لب گویا گذاشتیم
چون سیل گرد کلفت ما هر قدم فزود
تا پای در خرابه دنیا گذاشتیم
از سر زدن چو شمع شود بیش شوق ما
تا روی خود به عالم بالا گذاشتیم
از خلق روزگار گرفتیم گوشه ای
بر کوه قاف پشت چو عنقا گذاشتیم
شد مخمل دو خوابه ز خواب گران ما
پهلو اگر به بستر خارا گذاشتیم
دیوانه راست سلسله شیرازه جنون
دل را به آن دو زلف چلیپا گذاشتیم
از دست رفت دل به نظر باز کردنی
این طفل را عبث به تماشا گذاشتیم
صائب بهشت نقد درین نشأه یافتیم
تا دست رد به سینه دنیا گذاشتیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و روز خود میپردازد که به زندگی و انتخابهایش ارتباط دارد. او از رها کردن اختیار خویش و سپردن آن به چیزهایی چون می و دریا صحبت میکند. مفاهیمی مانند غم، سکوت و فرار از دنیا نیز مورد تأکید قرار گرفتهاند. شاعر آرزوی آرامش و رهایی از دغدغههای روزگار را دارد و به سفر به عوالم بالاتر و غیرمادی اشاره میکند. در نهایت، او اعلام میکند که به دلیل این انتخابها، از دنیا روی برگردانده و به دنبال نعمات بهشت است.
هوش مصنوعی: ما اراده و انتخاب خود را به شراب سپردیم و سر بر لبهی پیاله گذاشتیم، مانند پرندهای زیبا.
هوش مصنوعی: وقتی که موج دریا دامن ساحل را به دست ما سپرد، ما تصمیم گرفتیم اختیار خود را به آب بسپاریم.
هوش مصنوعی: وقتی بار سنگین غم و غصه از دل برمیخیزد، مانند کوهی که بر دامن صحرا نشسته باشد، ما نیز در برابر این سختیها ایستادگی میکنیم.
هوش مصنوعی: حالت ما تحت تأثیر حرفها و صداهای مختلف قرار دارد، اما به نظر میرسد که تصمیم گرفتهایم برای حفظ سکوت، به زبان نیاوریم.
هوش مصنوعی: ما مانند سیلی هستیم که با هر قدمی که برمیداریم، بر بزرگی و شدت ما افزوده میشود تا زمانی که به ویرانههای این دنیا برسیم.
هوش مصنوعی: وقتی شوق و اشتیاق ما به اوج میرسد، مانند شمعی که در حال ذوب شدن است، به قدری مشتاق میشویم که تصویر خود را به عالم دیگر میفرستیم.
هوش مصنوعی: ما از مردم زمانه فاصله گرفتیم و در گوشه ای از کوه قاف نشستهایم، همانند پرندهای افسانهای که در آنجا قرار دارد.
هوش مصنوعی: بیت به ما میگوید که در حالتی که خواب سنگینی بر ما حاکم است، به طرز خاصی آرامش و آسایش را تجربه میکنیم، به گونهای که حتی اگر روی سنگ هم بخوابیم، این خواب سنگین به ما احساس راحتی میدهد. یعنی در این حالت، شرایط دشوار نتوانسته خواب و آرامش ما را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: دیوانهوار، رشته و سامان جنون قلب را به آن دو زلف زیبا گره زدیم.
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر دیدن این کودک از دست رفته، بیهوده به تماشا نشسته است.
هوش مصنوعی: ما در این دنیا بهشت واقعی را پیدا کردیم، به همین دلیل به چیزهای فانی و دنیوی بیاعتنا شدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چون غنچه دست بر دل شیدا گذاشتیم
گل را به باغبان خنک وا گذاشتیم
تا چند چون سفینه توان بود تخته بند؟
موجی شدیم و روی به دریا گذاشتیم
چون داغ لاله از سر ما موج خون گذشت
[...]
بی رهنما، براه طلب پا گذاشتیم
خود را بشوق راهروی وا گذاشتیم
تدبیر دلگشایی ما، هیچکس نکرد
این کار را بدامن صحرا گذاشتیم
راضی بدلشکستگی جهل خود شدیم
[...]
رفتیم و پای بر سر دنیا گذاشتیم
کار جهان به اهل جهان واگذاشتیم
چون آهوی رمیده ز وحشتسرای شهر
رفتیم و سر به دامن صحرا گذاشتیم
ما را به آفتاب فلک هم نیاز نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.