روزگاری در رگ جان پیچ و تاب افکندهایم
تا ز روی شاهد معنی نقاب افکندهایم
همخیالان را به همت دستگیری میکنیم
نیست از غفلت اگر خود را به خواب افکندهایم
همره کاهل گرانی میبرد از پای سعی
سیل را در ره مکرر از شتاب افکندهایم
ما ز روشن گوهری از پله افتادگی
سر چو شبنم در کنار آفتاب افکندهایم
از لب میگون او قانع به می گردیدهایم
مهر گل از دوربینی بر گلاب افکندهایم
هیچ کس در خاکساری نیست چون ما خوشعنان
چشم پیش پای مردم چون رکاب افکندهایم
بهر دیدارت نظر را شستوشویی میدهیم
بیتو گر چشمی به روی آفتاب افکندهایم
عارفان دل ساده میسازند از نقش و نگار
ما نظر از دلسیاهی بر کتاب افکندهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و احوال خود و دیگران میپردازد و از عشق و زیبایی سخن میگوید. او به پیچیدگیهای زندگی و عشق اشاره میکند و به این نکته میرسد که برای درک عشق و زیبایی باید از غفلت و خواب غفلت بیدار شویم. شاعر با ابراز هنر و تلاش، به تصویر کشیدن زیباییهای عشق میپردازد و از فقر و سادگی عشق، نسبت به زیباییهای ظاهری انتقاد میکند. او همچنین بیان میکند که درک عشق و زیبایی به عمق شناخت و آگاهی نیاز دارد و اینکه باید چشمانمان را به روی واقعیات باز کنیم و از ظواهر پرهیز کنیم.
هوش مصنوعی: ما زمانی در زندگی خود با احساسات شدید و هیجانانگیز همراه بودهایم، تا جایی که از زیبایی و ظرافت معانی و احساسات عشق خود پردهبرداری کنیم.
هوش مصنوعی: ما به یاری و حمایت یکدیگر خواهیم پرداخت، حتی اگر خودمان در غفلت و خواب به سر ببریم.
هوش مصنوعی: در کنار همین تنبلی، بار سنگینی میآورد که حالا تلاش و کوشش را از مسیر خود خارج کرده است. ما در این راه، به خاطر مکرر بودن آن، از شتاب و سرعت خود کاستهایم.
هوش مصنوعی: ما از درخشش گوهری که داریم، به شدت افت کردهایم و مانند شبنمی هستیم که در کنار خورشید قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: از لبهای خوش رنگ او به نوشیدن شراب راضی شدهایم و عشق گل را مانند نگاهی به دوربین، بر روی گلاب پاشیدهایم.
هوش مصنوعی: هیچکس به اندازهی ما در فروتنی و ادب نیست، زیرا ما مانند اسبسواری که رکابش را در مقابل مردم گذاشته باشد، به روی خودمان تسلط داریم و در برابر دیگران humild هستیم.
هوش مصنوعی: برای دیدن تو، چشمانمان را خوب میشوییم، حتی اگر بدون تو چشمی به سمت آفتاب دوخته باشیم.
هوش مصنوعی: عارفان با دلهای پاک و خالص خود، به زیباییها و معانی هر چیز مینگرند و توجهی به ظواهر دنیوی ندارند. ما نیز از دلهای تیره و غمگین، به کتاب زندگیمان نظر افکندهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما امید از طاعت و چشم از ثواب افکندهایم
سایهٔ سیمرغ همت بر خراب افکندهایم
گر به طوفان میسپارد یا به ساحل میبرد
دل به دریا و سپر بر روی آب افکندهایم
محتسب گر فاسقان را نهی منکر میکند
[...]
کشتی ما کو که ما زورق در آب افکنده ایم
در خرابات مغان خون را خراب افکنده ایم
جام می را مطلع خورشید تابان کرده ایم
وز حرارت تاب دل در آفتاب افکنده ایم
با جوانان بر در میخانه مست افتاده ایم
[...]
بس که ما از روی رسوایی نقاب افکندهایم
عشق رسوا را هم از خود در حجاب افکندهایم
تا فکنده طرح صلح آن جنگجو با ما هنوز
یاز دهشت خویش را در اضطراب افکندهایم
ز آتش دل دوزخی داریم کز اندیشهاش
[...]
ما قلم در آتش و دفتر در آب افکندهایم
هرچه با آن خواهشی هست از حساب افکندهایم
شب که در مستی سراغ کلبهٔ ما کردهای
جای غم شادی، برون از اضطراب افکندهایم
کوی جان معمورتر داریم، از بازار دل
[...]
ای که گویی ما به زهد از خود حجاب افکندهایم
رو که ما سجاده تقوی بر آب افکندهایم
مردمان دیده را ما در شب آسودگی
بسترِ خارِ مغیلان وقت خواب افکندهایم
بهر خونِ ما خدا را دل مرنجان غمزه را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.