عشق را در بند جسم از پیچ و تاب افکندهایم
خضر را در دام از موج سراب افکندهایم
با سیهمستان غفلت تازه رو برمیخوریم
پیش پای سایه فرش آفتاب افکندهایم
دوربینان بر فراز کوه بیدارند و ما
در ره سیل حوادث رخت خواب افکندهایم
چون سمندر غوطه در دریای آتش خوردهایم
تا ز روی آتشین او نقاب افکندهایم
با خیال روی او تا آشنا گردیدهایم
پرده بیگانگی بر روی خواب افکندهایم
زان رخ گلگون به خون دل قناعت کردهایم
مهر گل از دوربینی بر گلاب افکندهایم
زاهدان خشک میترسند از برق فنا
ما بر این آتش ز تردستی کباب افکندهایم
در چنین بحری که موجش میرباید کوه را
کشتی بیلنگر خود چون حباب افکندهایم
میشود آسان ز همت مشکل عالم، که ما
بارها گنجشک خود را بر عقاب افکندهایم
همچو چشم دلبران صائب مدار خویش را
از سیهمستی به بیداری و خواب افکندایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و حالاتی میپردازد که انسانها در آن گرفتار میشوند. او از پیچیدگیهای عشق که انسان را در بند جسم و غفلت گرفتار کرده، سخن میگوید. شاعر با نمادهایی چون «خضر» و «موج سراب» به جستجوی حقیقت و واقعیت اشاره میکند. او به تضاد بین بیداری و خواب، و ترس از فنا در مقابل لذتهای مادی میپردازد. در نهایت، شاعر به چالشهای زندگی اشاره دارد و بیان میکند که در این دنیای آشفته، انسانها گاه تواناییهایی فراتر از توان خود نشان میدهند. عشق و آگاهی در کنار هم به تصویر کشیده شده است و شاعر به دنبال فهم عمیقتری از زندگی و عشق است.
هوش مصنوعی: ما عشق را به تنگنا و سختی جسم محدود کردهایم و خضر را در دام و فریب موج سراب گرفتار کردهایم.
هوش مصنوعی: در اینجا به کسانی اشاره میشود که درک و آگاهی کمتری دارند و به راحتی میتوانند تحت تأثیر حوادث یا وضعیتهای اطراف قرار بگیرند. ما در مقابل آنها قرار داریم و به نوعی باید احتیاط کنیم. همچنین، سایهی آفتاب به عنوان نمادی از روشنی و آگاهی، بر روی زمین افکنده شده است که نشاندهندهی وجود نور و حقیقت در کنار این تاریکیها است.
هوش مصنوعی: نگاهبانان در بالای کوه هوشیار و آمادهاند، اما ما در جریانی از حوادث خوابآلود و بیخبر ماندهایم.
هوش مصنوعی: ما مثل سمندری هستیم که در دریای آتش شنا میکند، با این حال برای اینکه از چهره آتشین او پنهان شویم، خود را در آتش غوطهور کردهایم.
هوش مصنوعی: ما با تصور و خیال روی آن شخص آشنا شدهایم و به همین خاطر پردهای از بیگانگی بر روی خوابهایمان کشیدهایم.
هوش مصنوعی: ما از چهره زیبا و سرخ تو با دلخوشی و عشق، به درد دلهای خود قناعت کردهایم و عشق تو را مانند گل قرمز به دور از دسترس مینگریم.
هوش مصنوعی: زاهدان بیاحساس از خطر نابودی میترسند، اما ما با مهارت و زیرکی در این آتش، کباب خوشمزهای درست کردهایم.
هوش مصنوعی: در چنین دریا پرموجی که حتی کوه را نیز میبرد، ما کشتی بیلنگر خود را مانند حبابی رها کردهایم.
هوش مصنوعی: با تلاش و اراده، میتوان مسائل سخت دنیا را به راحتی حل کرد؛ زیرا ما بارها موفق شدهایم چیزهای کوچک و ظریف خود را با قدرت و شهامت بر مشکلات بزرگ غلبه دهیم.
هوش مصنوعی: مانند چشمان محبوبان، خود را از مستی سیاه به خواب و بیداری بسپارید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما امید از طاعت و چشم از ثواب افکندهایم
سایهٔ سیمرغ همت بر خراب افکندهایم
گر به طوفان میسپارد یا به ساحل میبرد
دل به دریا و سپر بر روی آب افکندهایم
محتسب گر فاسقان را نهی منکر میکند
[...]
کشتی ما کو که ما زورق در آب افکنده ایم
در خرابات مغان خون را خراب افکنده ایم
جام می را مطلع خورشید تابان کرده ایم
وز حرارت تاب دل در آفتاب افکنده ایم
با جوانان بر در میخانه مست افتاده ایم
[...]
بس که ما از روی رسوایی نقاب افکندهایم
عشق رسوا را هم از خود در حجاب افکندهایم
تا فکنده طرح صلح آن جنگجو با ما هنوز
یاز دهشت خویش را در اضطراب افکندهایم
ز آتش دل دوزخی داریم کز اندیشهاش
[...]
ما قلم در آتش و دفتر در آب افکندهایم
هرچه با آن خواهشی هست از حساب افکندهایم
شب که در مستی سراغ کلبهٔ ما کردهای
جای غم شادی، برون از اضطراب افکندهایم
کوی جان معمورتر داریم، از بازار دل
[...]
ای که گویی ما به زهد از خود حجاب افکندهایم
رو که ما سجاده تقوی بر آب افکندهایم
مردمان دیده را ما در شب آسودگی
بسترِ خارِ مغیلان وقت خواب افکندهایم
بهر خونِ ما خدا را دل مرنجان غمزه را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.