رشته امید را تا چند پیوندم به خلق
تا به کی شیرازه بال و پر عنقا کنم
می ربایندش ز دست یکدگر خوبان چوگل
من دل گم گشته خودرا کجا کنم
با چنین کامی که از تلخی سخن رامی گزد
حیفم آید تف به روی مردم دنیا کنم
هر کسی برق تجلی را نمی داند زبان
چون ابوطالب کلیمی از کجا پیداکنم
می روم بر قله قاف قناعت جا کنم
بیضه امید را زیر پر عنقا کنم
پای خم گیرم ز دست انداز کلفت وارهم
دست بردارم ز سر در گردن مینا کنم
از حضیض پستی فطرت برآرم خویش را
آشیان بر شاخسار اوج استغنا کنم
سرو آهم یک سرو گردن ز طوبی بگذرد
چون خیال قامت آن شعله رعنا کنم
شد بنا گوشم سیه چون لاله از حرف درشت
بخت سبزی کو که جا در دامن صحراکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساس ناامیدی و تلاش برای یافتن امید اشاره میکند. او میگوید که در تلاش است تا به دیگران کمک کند و امید را به آنها بدهد، اما به دلیل شرایط سخت و تلخی که در زندگی میبیند، احساس ناتوانی میکند. او میخواهد از محدودیتها فرار کند و به اوج برسد، ولی در عین حال با مشکلات و موانع روبرو است. شاعر به قناعت و استغنا نیز اشاره میکند و بر این نکته تأکید دارد که برای رسیدن به آرامش باید از مشکلات رها شود. او میخواهد بر روی بلندای قناعت بایستد و به دنبال آرامش و صفای درونی باشد. در نهایت، احساس ناامیدی و ناگاه بودن از مسیری که باید طی کند، او را آزار میدهد.
هوش مصنوعی: چقدر میتوانم به دیگران امید بدهم و تلاش کنم که به آنها کمک کنم؟ تا کی باید به دنبال این باشم که پرواز بلند و زیبای پرندگان خیالی را به واقعیت تبدیل کنم؟
هوش مصنوعی: خوبان در حال争斗 و رقابت برای به دست آوردن یکدیگر هستند و من که دل گم کردهام، نمیدانم باید خودم را کجا پنهان کنم.
هوش مصنوعی: من با این کامی که از حرفهای تلخ به زبانی شیرین میزنم، دلم نمیخواهد که به روی مردم دنیا تف بیفکنم.
هوش مصنوعی: هر کسی نمیتواند زیبایی و نور معنوی را درک کند، مثل ابوطالب کلیمی که نمیداند از کجا باید آن را پیدا کند.
هوش مصنوعی: به سوی بالای قله قاف میروم تا با قناعت زندگی کنم و امید را زیر پر پرندهای افسانهای جا دهم.
هوش مصنوعی: من به آرامی از دستهای قوی و محکم رها میشوم و تصمیم میگیرم سرم را از گردن زیبای مینا بردارم.
هوش مصنوعی: میخواهم از پایینترین سطح وجودم برآیم و در بلندای استقلال و بینیازی جایگاهی برای خود بسازم.
هوش مصنوعی: سرو آهایم، بلندی و زیباییم، به قدری است که میتواند از درخت طوبی عبور کند. وقتی به یاد قامت زیبا و دلربای او میافتم، تمامی این احساس را به تصویر میکشم.
هوش مصنوعی: گوشم به خاطر سخن تلخ به شدت سیاه و غمگین شده است، که مانند لالهای در تنگی و سختی قرار گرفتهام. به دنبال کجا میتوانم فرصتی برای آرامش و خوشی پیدا کنم و در دامن طبیعت استراحت کنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا کنم
گه به مکه منزل و گه در مدینه جا کنم
بر کنار زمزم از دل برکشم یک زمزمه
وز دو چشم خون فشان آن چشمه را دریا کنم
صد هزاران دی درین سودا مرا امروز گشت
[...]
هر شبی گویم که: فردا ترک این سودا کنم
باز چون فردا شود امروز را فردا کنم
چون مرا سودایت از روز نخستین در سرست
پس همان بهتر که آخر سر درین سودا کنم
ای خوشا! کز بیخودیها سر نهم بر پای او
[...]
من نه مجنونم که خواهم روی در صحرا کنم
خویش را مشهور سازم یار را رسوا کنم
تا توانم سوخت پنهان کافرم گر آشکار
خویش را پروانهٔ آن شمع بیپروا کنم
گر دهندم جا بگوی او نه جان خوش دلیست
[...]
کو جنونی تا خرد را طعمه سودا کنم
عقل را دیوانه سازم عشق را رسوا کنم
چون وفا زین دوستان ده زبان گیرم کنار
چون مروت در پس زانوی عزلت جا کنم
خوی دل گیرم طلاق بستر راحت دهم
[...]
باده کو تا موج سان رقص از همه اعضا کنم
چون حباب از فرق دستار یقین را وا کنم
خار بی گل، دود بی آتش بمن قسمت رسد
خواه گلشن خواه گلخن هر کجا مأوا کنم
پای سیرم نیست اما سیل اشکم داده اند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.