گنجور

 
صائب تبریزی

رشته امید را تا چند پیوندم به خلق

تا به کی شیرازه بال و پر عنقا کنم

می ربایندش ز دست یکدگر خوبان چوگل

من دل گم گشته خودرا کجا کنم

با چنین کامی که از تلخی سخن رامی گزد

حیفم آید تف به روی مردم دنیا کنم

هر کسی برق تجلی را نمی داند زبان

چون ابوطالب کلیمی از کجا پیداکنم

می روم بر قله قاف قناعت جا کنم

بیضه امید را زیر پر عنقا کنم

پای خم گیرم ز دست انداز کلفت وارهم

دست بردارم ز سر در گردن مینا کنم

از حضیض پستی فطرت برآرم خویش را

آشیان بر شاخسار اوج استغنا کنم

سرو آهم یک سرو گردن ز طوبی بگذرد

چون خیال قامت آن شعله رعنا کنم

شد بنا گوشم سیه چون لاله از حرف درشت

بخت سبزی کو که جا در دامن صحراکنم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
جامی

کی بود یارب که رو در یثرب و بطحا کنم

گه به مکه منزل و گه در مدینه جا کنم

بر کنار زمزم از دل برکشم یک زمزمه

وز دو چشم خون فشان آن چشمه را دریا کنم

صد هزاران دی درین سودا مرا امروز گشت

[...]

هلالی جغتایی

هر شبی گویم که: فردا ترک این سودا کنم

باز چون فردا شود امروز را فردا کنم

چون مرا سودایت از روز نخستین در سرست

پس همان بهتر که آخر سر درین سودا کنم

ای خوشا! کز بیخودیها سر نهم بر پای او

[...]

محتشم کاشانی

من نه مجنونم که خواهم روی در صحرا کنم

خویش را مشهور سازم یار را رسوا کنم

تا توانم سوخت پنهان کافرم گر آشکار

خویش را پروانهٔ آن شمع بی‌پروا کنم

گر دهندم جا بگوی او نه جان خوش دلیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از محتشم کاشانی
فصیحی هروی

کو جنونی تا خرد را طعمه سودا کنم

عقل را دیوانه سازم عشق را رسوا کنم

چون وفا زین دوستان ده زبان گیرم کنار

چون مروت در پس زانوی عزلت جا کنم

خوی دل گیرم طلاق بستر راحت دهم

[...]

کلیم

باده کو تا موج سان رقص از همه اعضا کنم

چون حباب از فرق دستار یقین را وا کنم

خار بی گل، دود بی آتش بمن قسمت رسد

خواه گلشن خواه گلخن هر کجا مأوا کنم

پای سیرم نیست اما سیل اشکم داده اند

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه